[۸/۱۶،‏ ۰۷:۳۶] روستا۲: *معرفی یاران امام حسین علیه السلام* *🏴🚩روز هـفـتــم🚩 🏴* *حضرت علی اصغر علیه‌السلام* *علی اصغر علیه‌السلام فرزند کوچک امام حسین علیه‌السلام و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید* *مصیبت علی اصغر برای امام حسین جانفرسا بود چنانکه گریست و به خداوند عرض کرد:* *خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند* *در این لحظه ندائی از آسمان رسید که ای حسین در اندیشه اصغر مباش هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیردادن به او آماده است* *روز هفتم روز رضاست* *حسین علیه‌السلام بهترین الگوی پایداری و رضایت است او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد* *هنگامی که علی اصغر نیز فدا شدبر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت:ای خدا چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود* ‌‌✧✾════✾✰✾════✾✧ *↩️ اختصاصات حضرت ↪️* *🕯علی اصغر علیه‌السلام🕯* *❶ کوچکترین شهید عرصه کربلا* *❷ تشنه ترین شهید کربلا* *❸ مظلوم‌ترین شهید که کسی را نکشته بودو دفاعی نداشت* *❹ تنها شهید بر روی دستان امام حسین* *❺ تنها شهیدی که دو امام بر بدن او نماز خواندند* *❻ تنها شهیدی که دو بار توسط دو امام دفن گردید* *❼ تنها شهیدی که خدا امام حسین رادر شهادت او تسلیت گفت* *❽ تنها شهیدی که با خوردن تیر بر پدر تبسم کرد* *❾ تنها شهیدی که خونش به آسمان پاشیده شد* *❿ به اقرار همه شهادت او محکم‌ترین سند مظلومیت سیدالشهداست* 🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤 *بخواب اصغر گل پژمرده من* *بخواب ای غنچه تیر خورده من* *گل نازم چرا رنگت پریده* *لبت جز اشک من آبی ندیده* *گل شش ماهه ام را حرمله چید* *مگر عمه گلویش را نبوسید* *به چشم خویش می‌کردم نظاره* *گلوی اصغرم شد پاره پاره* [۸/۱۶،‏ ۰۷:۳۶] روستا۲: *✨حکایت‌های پندآموز✨* *🔻نماز بی‌وضو🔻* *✍فردی تعریف می کرد که در وضو خانه مسجد شاهد بودم امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و یکراست به محراب مسجد رفت و بدون وضو نماز خواند!! از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم! از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید چون امام جماعت آن آلزایمر گرفته!! و نماز بی وضو می خواند!!* *این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم؛ گویی به من الهام شد:* *شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به قصد دیگری وارد دستشویی شده است. از خودش این را پرسیدم. حرفم را تایید کرد.* *💥اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم!* *📚مجموعه شهرحکایات* *【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】* 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://chat.whatsapp.com/ET02nTcJtJT0ITYSZvw7Ej [۸/۱۶،‏ ۰۷:۳۶] روستا۲: ‍ ‍ *🏴 روزهفتم : مصيبت جانسوز حضرت علی اصغر عليه السلام* *هنگامى كه همه ياران و اصحاب امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند، نداى غريبانه امام بلند شد:* *«هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله ... هل من مغيثيرجوا الله باغثتنا».* *«آيا حمايت كننده اى هست تا از حرم رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم حمايت كند؟ آيا فريادرسى است كه براى اميد ثواب ما را يارى كند؟».* *وقتى كه اين ندا به گوش بانوان حرم رسيد، صداى گريه و شيون آنها بلند شد، امام كنار خيمه آمد و به اهل حرم فرمود: فرزند كوچكم را به من بدهيد تا با او وداع كنم، ام كلثوم عرض كرد: برادرم، اين كودك سه روز است كه آب نياشاميده از قوم براى او شربت آبى بگير.* *امام حسين عليه السلام على اصغرش را در آغوش گرفت و به سوى قوم رفت، خطاب به قوم فرمود: «شما برادر و فرزندان و يارانم را كشتيد، و از آنها جز اين كودك باقى نمانده كه از شدت تشنگى مثل مرغ، دهان باز مىكند و مىبندد اين كودك كه گناه ندارد، نزد شما آوردهام تا به او آب بدهيد».* *«يا قوم ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل ا ما ترونه كيف يتلظى عطشا».«اى قوم اگر به من رحم نمىكنيد به اين كودك رحم كنيد، آيا او را نمىبينيد كه چگونه از شدت و حرارت تشنگى، دهان را باز و بسته مىكند؟».* *هنوز سخن امام تمام نشده بود، به اشاره عمر سعد، حرمله بن كاهل اسدى گلوى نازك او را هدف تير سه شعبه اش قرار داد كه تير به گلو اصابت كرد «فذبح الطفل من الوريد، او من الاذن الى الاذن».* *«از شريان چپ تا شريان راست على اصغر بريده شد، و يا از گوش تا گوش او ذبح گرديد».* *مصيبت جگر سوز على اصغر به قدرى بر امام حسين عليه السلام سخت بود كه آن حضرت در حالى كه گريه می كرد، به خدا متوجه شد و عرض كرد: «خ