ن اِلّا سَجَد وَ كانَ أثر السُّجُود فِى جَميعِ مَواضِعِ سُجُوده فَسمى السَّجاد لِذلِکَ》*
*↫◄ پدرم على بن الحسين علیهالسلام هيچ گاه نعمتى را ياد نمیكرد جز اينكه
#سجده شكر انجام میداد*
*↫◄ و آيهاى از كتاب خدا را نمیخواند که داراى سجده بود مگر اينكه
#سجده میكرد*
*↫◄ و هرگاه خداوند مكر حيلهگرى يا خطرى را از او برطرف میكرد
#سجده شكر بجا میآورد*
*↫◄ و هر وقت از نماز فارغ میشد
#سجده میكرد*
*↫◄ و زمانى که مؤفق میشد بين دو نفر اصلاح كند
#سجده میكرد*
*↩️ و طورى بود که اثر
#سجده در تمام اعضای هفتگانه سجده او نمايان بود از اين جهت او
#سجـاد ناميده شد*
*📚بحارالانوار، جلد ۴۶، حدیث ۶*
ا✧✾════✾✰✾════✾✧
*↩️ روایتی بس مهم در باب کیفیّت عبادت عابدان به مضمون زیر از آن حضرت نقل شده:*
*《إنَّ قَوْماً عَبَدُ اللهِ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ وَ آخَرینَ عَبَدُهُ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُ اللهِ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةُ الاْحْرارِ》*
*◽️⇦ گروهی خداوند را از ترس عذاب بندگی میکنند، این عبادت غلامان و بردگان بزدل است*
*◽️⇦ جمعی حضرت دوست را از شوق رسیدن به بهشت عبادت میکنند، این کار تاجران است*
*◽️⇦ و عدهای وجود مقدس او را محض شکر و اینکه آن جناب لایق عبادت است پرستش مینمایند و این عبادت آزدگان است*
*↫◄ عبادت آن حضرت عبادت آزاد از ترس و شوق بود، او با تمام هستی و وجودش خداوند را محض خداوندیش میخواست*
*در هیچ عبادتی توقّع اجر و مزد نداشت و بخاطر ترس از عذاب به هیچ عبادتی قیام نکرد!!*
*«مناجات خمس عشر»*
*«دعای ابوحمزه ثُمالی»قطعاتی از زیارت «امین الله»*
*و پنجاه و چهار دعای«صحیفهسجادیه»*
*دونمائی از حالات درون آن حضرت و نورانیّت قلب و جان آن حضرت است.*
https://chat.whatsapp.com/L9NH5LSphIG7S4WyW8o5z6
*【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】*
[۸/۲۱، ۰۷:۵۴] روستا۲: *✿✵✰ بــعــد ڪ🚩ــربـلا چہ گذشت *
*قـــسمت دوم*
*❶ دفن شهدای کربلا روز دفن بدنهای مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت به یاری جمعی از بنیاسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیهالسلام که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت[1]*
*❷ ورود اهل بیت به کوفه روز دوازدهم روز ورود اهل بیت علیهم السلام با حالت اسارت به کوفه است*
*چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند*
*در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچهها و بازارها موکل گردانید که احدی از شیعیان امیرالمؤمنین حرکتی نکند*
*سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روی اهل بیت حرکت دهند و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند*
*مردم با دیدن حالت زار ذریّه پیامبر و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهای بدون پوشش صدا به گریه بلند نمودند*
*زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زین العابدین علیهم السلام به ترتیب با جگرهای سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند که عدهای از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند[2]*
*سر حسین ابن علی علیهالسلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت، با چوب بر لب و دندان اباعبدالله میزد و میخندید*
*زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان اباعبدالله وارد میکند!*
*صدا زد: ابن زیاد!!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر دیدم رسول خدا این لبها را میبوسید، سپس شروع به گریستن کرد*
*ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی!اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست دادهای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!*
*زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی؟!سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد*
*حضرت زینب سلام الله علیها در گوشهای از مجلس ابن زیاد نشست، زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند*
*ابن زیاد سه بار پرسید:این زن که این چنین گوشهنشینی اختیار کرده کیست؟*
*کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست*
*این بار ابن زیاد با شماتت گفت:خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید*
*زینب کبری فرمود:خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش ما را گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!*
*ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: من جز زیبایی و خ