ســیدمحمد صمصــام بــدون عمامــه وبــا ســربرهنــه واردمجلس شــد. یک راســت رفــت روی منبــر. تک ســرفه ای کــرد و گفــت: »مــردم،نمیخواهیــد ازمن بپرســید امــروزعمامه ام کجاســت؟« چند لحظه ای ســکوت کردوبعــد ادامه داد:»خودم علتش را به شــمامیگویم.وقتی رضاخان پهلوی مرد،اطرافیان هر کجامیخواســتند اوراخاک کنند،خــاک اوراقبــول نمیکــرد. چــاره ای نداشــتند،اورا برگرداندنــد ایران. اینجــا هــم همــان قصه بــودوقبــراورا بیــرون می انداخــت.بالاخره به این نتیجه رسیدند که تنها راه حل آن است که عمامۀ مبارک حضرت صمصام را بردارند و کفن رضاخان کنند تا زمین، جنازۀاوراقبول کند. حال، حضرت صمصام مانده است بی عمامه. مــردم پاییــن منبــر،ریزریــزمیخندیدنــد. ســید در ادامه گفت:»شــاید بپرســید کفن میت مســلمان که سفید اســت وعمامه حضرت صمصام سبز پس شرعا درســت نیســت کــه عمامــۀ من کفــن شــخصی چون رضاخان باشــد. ولی من در جواب به شــمامیگویم: کدام کار رضاخان به مسلمان ها رفته بود که کفنش مثل مسلمین باشد. 👳 @mollanasreddin 👳