إِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طِینٍ«12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فِی قَرارٍ مَکِینٍ«13»
و همانا ما انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم.سپس او را به صورت نطفه در جایگاهی استوار قرار دادیم.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ«14»
سپس از نطفه،لخته خونی آفریدیم،آن گاه لخته خون را پاره گوشتی ساختیم وپاره گوشت را به صورت استخوان هایی در آوردیم،و استخوان ها را با گوشت پوشاندیم،سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم،پس شایسته ی تکریم و تعظیم است خداوندی که بهترین آفرینندگان است.
نکته ها:
* کلمه ی «سُلالَهٍ» به معنای عصاره و کلمه «عَلَقَهً» به معنای خون غلیظ وبسته شده و کلمه «مُضْغَهً» به معنای پاره گوشت بدون استخوان است.
* امام باقر علیه السلام فرمودند:مراد از «خَلْقاً آخَرَ» دمیده شدن روح در بدن است.[26]
* مراد از «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» به فرموده امام رضا علیه السلام آن است که قدرت آفریدن را خدا به دیگران نیز داده،مثلاً حضرت عیسی از طرف خداوند می آفریند[27]«أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ»[28]
* دلائل بهترین خالق بودن خداوند بسیار است از جمله:
الف:خالقیّت او دائمی است.
ب:محدودیّت به اشیای خاصّی ندارد.
ج:تنوّع در آن نامحدود است.
د:از ساده ترین چیز مهم ترین را می سازد.
ه:مواد اوّلیه اش از خودش می باشد.
و:در ساختن تقلید نمی کند.
ز:پشیمانی و تردید در او راه ندارد.
ح:بر اساس رحمت می آفریند،و تمام ساخته هایش هدفدار است.
ط:ساخته او با نظام هستی هماهنگ است.
پیام ها:
1- یاد گذشته ها و ضعف های انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند،زمینه ای است برای تقویت ایمان و عبادت بیشتر. «لَقَدْ خَلَقْنَا»
2- آفرینش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. طِینٍ - نُطْفَهً - عَلَقَهً ...
3- با این که مادر انواع حرکت ها را دارد،ولی رحم او برای فرزند،جایگاهی مطمئن است. «قَرارٍ مَکِینٍ»
4- تمام مراحل آفرینش،زیر نظر خداوند است. «خَلَقْنَا - فَکَسَوْنَا - أَنْشَأْناهُ»
5-ارزش انسان به روح اوست. «خَلْقاً آخَرَ»
6- خودشناسی،مقدّمه ی خداشناسی است. «نُطْفَهً ، عَلَقَهً ، مُضْغَهً - فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»
ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذلِکَ لَمَیِّتُونَ«15» ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ تُبْعَثُونَ«16»
سپس بدون تردید بعد از آن(مراحل)می میرید.آن گاه شما روز قیامت برانگیخته می شوید.
نکته ها:
* خداوند در این آیات،مردن را قطعی و حتمی شمرده است،در این جا ذکر کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام مناسب است:
فلو أن احدا یجد الی البقاء سلما او لدفع الموت سبیلا لکان ذلک سلیمان بن داود علیه السلام الذی سخر له ملک الجن و الانس،مع النبوه و عظیم الزلفه...رمته قسی الفناء بنبال الموت.[29]
حضرت فرمود:اگر کسی برای ماندن همیشگی در دنیا چاره ای می اندیشید یا برای برطرف کردن مرگ راهی می یافت،او سلیمان پسر داود علیه السلام بود که بر جن و انس حکومت داشت، علاوه بر آن که پیامبر بود و مقام و منزلتی بزرگ داشت...(با این حال)کمان های نیستی با تیرهای مرگ،او را از پای درآوردند(و از جهان هستی رخت بربست).
* آیه ی قبل سیر تکامل خلقت انسان را بیان و خداوند به خود تبریک گفت،این دو آیه نیز مراحل نهائی تکامل را پس از مرگ بیان می کند.
پیام ها:
1- مرگ نابود شدن نیست،مرحله ای از تکامل است. «ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذلِکَ لَمَیِّتُونَ»
2- مرگ،سرنوشت قطعی انسان است. ثُمَّ إِنَّکُمْ ... لَمَیِّتُونَ («ان»و حرف«لام»و جمله ی اسمیّه همه نشانه ی تأکید است)
3- آفرینش انسان،هدفدار است. «ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ تُبْعَثُونَ»
4- میان مرگ ورستاخیز فاصله طولانی است.( «ثُمَّ» نشان فاصله ی طولانی است)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما کُنّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ«17»
و همانا ما بالای سر شما هفت راه(هفت آسمان)آفریدیم،و ما از خلق(و جهان هستی)غافل نبوده ایم.
نکته ها:
* شاید مراد از کلمه «طَرائِقَ» ،راه عبور فرشتگان و یا راه و مدار حرکت کرات باشد و ممکن است منظور،هفت آسمان باشد که به یکدیگر راه دارند.
* آیات قبل،آفرینش انسان را طرح کرد و این آیه آفرینش آسمان ها را.
پیام ها:
1- خداوند،هم خالق است و هم ناظر.(عالم محضر خداست) «وَ ما کُنّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ»
2- آفریدن وتدبیر جهان هستی،مدیریّت دائمی لازم دارد. «ما کُنّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ»
[۱۱/۶، ۰۷:۲۶] نوروزی زهره: 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (۲۲)*
💐🤚سلام،طلوع فجر شنبه