* إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ * مَّا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! * (به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى دارند. * انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر این که فرشته اى مراقب وآماده براى (ضبط) آن است!». در حدیثى مى خوانیم: معاذ بن جبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: چه چیز مى تواند مرا وارد بهشت کند و از دوزخ دور دارد؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله دستورى به او دادند و در آخر فرمودند: «إلّا أُخْبِرُکَ بِمِلاکِ ذلِکَ کُلِّهِ؛ آیا اساس و ریشه همه اینها را به تو بگویم؟» معاذ گفت: «آرى یا رسول الله» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : «کَفِّ عَلَیْکَ هذا وَأشارَ إلى لِسانِهِ؛ این را حفظ کن، و اشاره به زبان خود نمود». در دومین هشدار مى فرماید: «باطن اشخاص آزموده خواهد شد»؛ (وَالسَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ). انسانها در کشاکش امتحانهاى سخت قرار مى گیرند تا آنچه در باطن دارند آشکار گردد و معلوم شود تا چه حد در ادعاهاى خود صادقند. همانگونه که قرآن مجید خطاب به یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مى فرماید: «(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ)؛ ما همه شما را قطعاً مى آزماییم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما کیانند، و اخبار شما را بیازماییم!». در حدیث شریفى از امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبة الوسیلة مىخوانیم : «وَالاَْیَّامُ تُوضِحُ لَکَ السَّرَائِرَ الْکَامِنَة؛ گذشت روزگار آنچه را در باطن نهفته شده براى تو آشکار مىسازد». در ذیل حکمت ۲۱۷ و در ذیل گفتار حکیمانه ۹۳ بحثهاى مشروحى درباره مسئله امتحان و اهداف آن و نقش حوادث در ظاهر ساختن باطن انسانها داشتیم. سپس امام علیه السلام به سراغ هشدار رفته و با استفاده از یکى از آیات قرآن مىفرماید: «و هرکس در گرو اعمال خویش است»؛ (وَکُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ). «رَهینَة» به معناى گروگان از ماده (رهن) گرفته شده و آن وثیقه اى است که معمولاً شخص وام گیرنده به طلبکار مى دهد. از این تعبیر استفاده مى شود که تمام وجود انسانها در گرو اعمالى است که انجام مى دهند و تا وظیفه خود را انجام ندهند این گروگان آزاد نمى شود. هرگاه انسان به این سه هشدار عکس العمل مناسب نشان دهد و ایمان داشته باشد که تمام سخنانش در نامه اعمالش و نزد خداى متعال حفظ مى شود و آنچه در درون دارد روزى آشکار مى گردد و همواره در گرو اعمال خویش و انجام وظایف الهى است، به یقین مصداق روشن فرد مؤمن صالح خواهد بود و به یقین اهل نجات است. آنگاه امام علیه السلام سخن از هشدار چهارم مى گوید: «(بدانید) مردم همگى در نُقصانند و همگى داراى عیوبى هستند جز کسى که خداوند او را حفظ کرده است»؛ (وَالنَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ). منقوص، کسى است که داراى نقص و عیبى است و مدخول نیز همین معنا را مى دهد. ممکن است اوّلى اشاره به نقصان در عقل و اعتقادات باشد و دومى اشاره به نُقصان اعمال و گرفتار بودن در چنگال رذائل اخلاقى. این هشدار چهارم اشاره به کسانى است که گرفتار انواع معاصى و گناهان هستند و مى گویند: ما سرانجام توبه خواهیم کرد و خود را اصلاح مى کنیم. امام علیه السلام مى فرماید: همگى در حال نُقصانند و عیوب به باطن آنها سرایت مىکند وبازگشت و جبران، روزبه روز مشکل تر مى شود. جمله «إِلاَّ مَنْ عَصَمَ آللّهُ» در درجه اوّل شامل حال معصومان : است و لیکن تمام کسانى که پیرو آنانند و در مسیر آنها گام برمى دارند نیز از نوعى عصمتالهى برخوردار مى شوند. قرآن مجید در آیه ۱۷۵ سوره «نساء» بعد از آن که به اهمیت قرآن اشاره کرده، مى فرماید: «(فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطآ مُّسْتَقِیمآ)؛ اما آنها که به خدا ایمان آورده اند و به این کتاب آسمانى چنگ زدند به زودى همه را در رحمت و فضل خود وارد خواهد ساخت و در صراط مستقیم به سوى خودش هدایت مىکند». آنگاه امام علیه السلام نشانه هایى از این گروه آلوده به گناه را بیان مى کند که به وسیله آنها مى توان آنان را شناخت. نشانه اوّل اینکه مى فرماید: «پرسشکنندگان آنها درپى بهانه جویى وآزارند»؛ (سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ). آنها به قصد حلّ مشکلات و کاستن از مجهولات و پى بردن به حقایق، سؤال نمى کنند، بلکه سؤالشان حتّى از عالمان به صورت انحرافى و به قصد بهانه جویى و آزار طرف است. نشانه دیگر اینکه «پاسخگویندگان آنها نیز درپى توجیه و تکلّفند»؛ (وَمُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ). اشاره به اینکه عالِم آنها درپى پاسخگویى