ناه،عامل قهر الهی است. «فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ» (زوال تمدن ها و سقوط ملّت ها،کیفر گناه و کفر آنان است)
12- با آمدن قهر الهی،هیچ گونه دفاعی از هیچ منبعی مؤثّر نیست. «مِنْ واقٍ»
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ«22»
این(قهر الهی)به خاطر آن بود که پیامبرانشان همراه با دلائل روشن به سراغ آنان می آمدند،ولی آنان کفر ورزیدند،پس خداوند آنان را به قهر خود گرفت.همانا او قوی و سخت کیفر است.
پیام ها:
1- فرستادن انبیا یک سنّت الهی در تاریخ است. کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ ...
2- انبیا به سراغ مردم می رفتند،نه آنکه منتظر باشند مردم به سراغ آنان بیایند.
«تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ»
3- تا خداوند اتمام حجّت نکند قوم یا فردی را مؤاخذه نمی کند. تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ ...
فَکَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللّهُ
4- همه ی انبیا معجزه داشته اند و در دلیل و اعجاز آنان هیچ نقطه ابهامی نبوده است. «تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ»
5-کفر و سرکشی زمینه سقوط و فروپاشی تمدن هاست. فَکَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللّهُ
6- سرکوبی و نابود کردن کفّار برای خداوند آسان است. «إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ»
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ«23»
و همانا ما موسی را همراه با معجزات و منطق روشن فرستادیم.
إِلی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ کَذّابٌ«24»
به سوی فرعون وهامان و قارون،پس گفتند:«او ساحری دروغگوست».
فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلالٍ«25»
پس چون موسی از طرف ما همراه با حقّ به سراغ آنان آمد،گفتند:«پسران کسانی را که با موسی ایمان آورده اند،بکشید و زنانشان را زنده نگهدارید».(غافل از آن که)طرح و نیرنگ کافران جز در گمراهی و تباهی نیست.
نکته ها:
* در آیات قبل خواندیم که چرا در زمین سیر نمی کنند تا عاقبت ستمکاران را مشاهده کنند و عبرت بگیرند.در این آیه به عنوان نمونه،سرکوب فرعون وهامان وقارون را مطرح می کند.
* با این که قرآن ماجرای موسی و فرعون را بارها تکرار کرده است،لیکن در هر مورد گوشه ی تازه ای از ماجرا را به ما نشان می دهد.در این سوره به نقش مفید و مؤثّر کسی اشاره شده که در دربار فرعون بود ولی ایمانش را کتمان می کرد و در قالب تقیّه نقش مهمی ایفا کرد.
* بعد از بیان کلّی قرآن در مورد آمدن انبیا و کفر مردم،این آیات نمونه ای روشن از آن را در ماجرای حضرت موسی و مخالفانش بیان می فرماید.
* کلمات«آیات»و «سُلْطانٍ» هر کدام به تنهایی در مواردی آمده است ولی هر کجا این دو کلمه با هم باشند در مورد موسی و فرعون است.یعنی حضرت موسی هم معجزاتی ارائه داد و هم با دلیل و برهان با فرعون سخن گفت.
پیام ها:
1- راه یافتن و نفوذ در مراکز قدرت،برای تبلیغ دین و دفاع از حقّ لازم است. وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی ... إِلی فِرْعَوْنَ
2- پیامبران،در برابر طاغوت ها دو سلاح مهم داشتند:یکی معجزه «بِآیاتِنا» و دیگری منطق روشن. «سُلْطانٍ مُبِینٍ»
3- مبنای گرایش مردم متفاوت است،گروهی با معجزه ایمان می آورند و گروهی با منطق.انبیا هر دو را داشته اند. «بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ»
4- سرلوحه ی رسالت انبیا مبارزه با رهبران فساد و کفر است؛
خواه در قالب زور و حکومت و قدرت سیاسی، «فِرْعَوْنَ»
یا در قالب تدبیر و تدارک و شیطنت و قدرت فرهنگی، «هامانَ»
یا در قالب سرمایه و ثروت و قدرت اقتصادی «قارُونَ»
5-محتوای دعوت انبیا مبارزه با استکبار است. أَرْسَلْنا مُوسی ... إِلی فِرْعَوْنَ وَ ...
6- انبیا شهامت داشتند و در برابر همه ی قدرت ها می ایستادند. «إِلی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ»
7- الگوهای فساد را به مردم معرّفی کنید. «فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ»
8-مخالفان انبیا،معجزه را سحر و پیامبران را دروغگو می خواندند. «فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ کَذّابٌ»
9- گوهر دین،حقّ و حقیقت است. «جاءَهُمْ بِالْحَقِّ»
10- انسان در شناخت راه حقّ به وحی و نبوت و لطف الهی نیاز دارد. «بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا»
11- مخالفان انبیا هم با زبان ترور شخصیّت می کنند. «فَقالُوا ساحِرٌ کَذّابٌ» و هم عملاً بر ضد آنان قیام می کنند. اُقْتُلُوا ...
12- کشتن و شهید کردنِ طرفداران حقّ شیوه ی همه مستکبران تاریخ است.
اُقْتُلُوا ...
13- گرچه دشمن از ایمان مردم به انبیا ناراحت است ولی آنچه او را عصبانی می کند همراهی عملی مردم با انبیاست. «آمَنُوا مَعَهُ»
14- دشمن،جوانان و زنان را هدف می گیرد. اُقْتُلُوا أَبْناءَ ... وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ