یله ی غرور و تکبّر شد به سرنوشت عاد گرفتار می شویم.
پیام ها:
1- در نقل تاریخ،تنها به آنچه مایه ی عبرت است،توجّه کنیم.(قرآن درباره ی قوم عاد،از تعداد آنان و شهر و قبیله آنان سخنی نگفته است). فَأَمّا عادٌ ...
2- استکبار،مایه ی هلاکت است. صاعِقَهِ عادٍ ... فَاسْتَکْبَرُوا
3- تکبّر انسانِ ضعیف در برابر خداوند قهار کاملاً نابجاست. فَاسْتَکْبَرُوا ... بِغَیْرِ الْحَقِّ
4- انگیزه ی تکبّر،مغرور شدن به قدرت و نداشتن رقیب است. «مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّهً»
5-داروی مبارزه با خود برتربینی،توجّه به قدرت الهی است. مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّهً ...
اَلَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ
6- قدرت،نشانه ی حقانیّت نیست. مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّهً ...
7- نگاهی به آفرینش خود و ضعف های دوران جنین و کودکی،و نیازمندی امروز تکبّر را برطرف می کند. «الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ»
8-آن چه کفّار را به هلاکت می رساند،استمرار در کفر و لجاجت است. «کانُوا - یَجْحَدُونَ»
فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ أَخْزی وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ«16»
پس ما بادی سرد و توفنده و مسموم کننده را در ایامی نحس بر آنان فرستادیم تا عذاب خوار کننده ای را در همین دنیا به آنان بچشانیم،و قطعاً عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان یاری نخواهند شد.
نکته ها:
* در سوره ی«حاقّه»از آیه ی 6 به بعد درباره ی قوم عاد چنین می خوانیم:قوم عاد توسط بادی سرد و مسموم کننده که هفت شب و هشت روز بر آنان وزید هلاک شدند و همچون تنه ی درخت خرما به زمین افتادند.
پیام ها:
1- عوامل طبیعت،مأموران اجرای فرمان خداوند هستند. «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً»
2- علّت عذاب الهی،عملکرد خود مردم است. «کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ - فَأَرْسَلْنا»
3- با اراده ی خداوند نقش سازنده ی باد،به نقش سوزنده تبدیل می شود. «رِیحاً صَرْصَراً»
4- قهر الهی،گاهی در یک لحظه قومی را نابود می کند و گاهی به تدریج و در چند شبانه روز. «فِی أَیّامٍ»
5-حوادث خوب و بد که در طول روز یا شب اتفاق می افتد،آن روزها و شب ها را به مبارک و نحس تقسیم می کند. «أَیّامٍ نَحِساتٍ»
6- تلخی های دنیا نسبت به آخرت در حدّ چشیدن است. «لِنُذِیقَهُمْ»
7- عاقبت استکبار،خواری است. فَاسْتَکْبَرُوا ... عَذابَ الْخِزْیِ
8-کسانی که با شعار «إِنّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ» [24]انبیا را تحقیر می کردند،در دنیا و
آخرت خوار می شوند. «الْخِزْیِ - أَخْزی»
وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَهُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ«17»
و امّا قوم ثمود،آنان را هدایت کردیم ولی کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند پس به کیفر آن چه کسب می کردند صاعقه عذابِ خفت بار آنان را فرو گرفت.
وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ«18»
و(از عاد و ثمود)ما آنان را که ایمان آوردند و تقوا پیشه بودند نجات دادیم.
نکته ها:
* پیامبرِ قوم ثمود حضرت صالح بود.آنان در میان مدینه و شام(وادی القری)زندگی می کردند و امکانات کشاورزی و توان جسمی بالایی داشتند.
* بعضی آیات،هلاکت قوم ثمود را با صاعقه و بعضی با زلزله بیان کرده است که می تواند با هم باشد. «صاعِقَهُ الْعَذابِ»
پیام ها:
1- تاریخ،بهترین درس عبرت است. وَ أَمّا ثَمُودُ ...
2- سنّت خداوند،هدایت مردم است. «فَهَدَیْناهُمْ»
3- کفر برخی انسان ها،بدون تأمل،بدون دلیل و فوری است. فَاسْتَحَبُّوا ...
(حرف«فاء»نشانه ی عجله در کفر است.)
4- انسان،آزاد و انتخابگر است. فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی ...
5-کفر،کوردلی است. «الْعَمی»
6- کفر سریع،قهر سریع را به همراه دارد. فَاسْتَحَبُّوا ... فَأَخَذَتْهُمْ
7- خداوند قبل از عذاب،اتمام حجّت می کند. فَهَدَیْناهُمْ ... فَأَخَذَتْهُمْ
8-خوار کردن انبیا خواری قیامت را به دنبال دارد. «الْعَذابِ الْهُونِ»
9- بدتر از غفلت و کفر،استمرار آن است. کانُوا ...
10- قهر یا لطف خداوند،نتیجه ی عملکرد خود انسان است. «یَکْسِبُونَ»
11- رمز نجات،ایمان و تقوا است. «وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ»
12- ایمان،نیاز به تجدید ندارد،ولی تقوا در هر لحظه و نسبت به هر فکر،عمل، سخن و تصمیمی مطرح است.( «آمَنُوا» ماضی ولی «یَتَّقُونَ» مضارع آمده است)
وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللّهِ إِلَی النّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ«19»
و(یاد کن)روزی را که دشمنان خدا جمع گشته و به سوی دوزخ آورده می شوند و آنان را از پراکندگی باز می دارند.
حَتّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما