مردی گوسفندی را برای قربانی خرید🐑، در راه قومی او را دیدند، طمع کردند و با یکدیگر قرار گذاشتند که او را فریب دهند و گوسفند را بِبَرند. پس یک نفر از آنان از جلوی مرد را گرفت و گفت:‌ این سگ از کجا آوردی؟🦮 دیگری رد شد و گفت: می خواهی به شکار بروی که سگ را به دنبال خود به راه انداختی؟⁉️ سومی جلو آمد و گفت: چطور با سگی راه می روی که ممکن است لباس و بدنت را آلوده کند؟😱 خلاصه هر کس چیزی گفت تا اینکه به دلش تردید افتاد که نکند فروشنده آدمی کلاه بردار و جادوگری بوده که من این سگ را گوسفند می بینم. فورا گوسفند را رها کرد و رفت و آن قوم فریبکار توانستند گوسفند را ببردند. گاهی تبلیغات دروغ به قدری قوی است که می تواند در واضح ترین مسائل هم به دل آدم ها تردید بیندازد. @mahdyar_59