امامن‌بهت‌میگم رفاقت‌باهاشون؛بامادرشون میرسونتت‌به‌یه‌جایی‌که‌دیگه‌نمیگی چرااینطوری‌شد؛چرااون‌اتفاق‌افتاد؛چرانشدچیزی که‌من‌میخواستم دلت‌آروم‌ومیگی:هرچی‌که‌‌راضی‌ام‌به‌رضاشون(: