این نکته ای است که در تعالیم پیشوایان دین آمده است. از *امام سجاد (علیه السلام)* روایت است که فرمود: *أَمَّا حَقُّ ذِي الْمَعْرُوفِ عَلَيْكَ فَأَنْ تَشْكُرَهُ وَ تَذْكُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَكْسِبَهُ الْمَقَالَةَ الْحَسَنَةَ وَ تُخْلِصَ لَهُ الدُّعَاءَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.* حق کسى که به تو نیکى کرده، این است که از او تشکر کنى و نیکیش را به زبان آورى و از وى به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزّوجلّ برایش خالصانه دعا کنى. *فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ قَدْ شَكَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً.* هرگاه چنین کردى بى گمان پنهانى و آشکارا از او تشکر کرده‌اى. *ثُمَّ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى مُكَافَاتِهِ يَوْماً كَافَيْتَهُ.* (الأمالي (للصدوق)، النص ص 372) سپس اگر روزى توانستى نیکى او را جبران کنى، جبران کن. این گونه سپاس ها، مایه ی دلگرمی اهل احسان در نیکی شان خواهد شد. برعکس، اگر ناسپاس شود، آنان را دلسرد و بی انگیزه می کند و احسان از رواج می افتد. ثالثاً: *امام سجاد (علیه السلام)* در حدیث می فرماید: خدایا! عذرخواهی می کنم از شخص خطاکارى که در حق من بدى کرده و عذرخواهى نمود، ولى عذر او را نپذیرفتم. همان گونه که دوست داریم اگر مظلوم واقع شدیم دیگران به فریاد ما برسند، و اگر به دیگران خدمت کردیم قدردان زحمات ما باشند، و اگر خطایى کردیم عذرمان را بپذیرند، باید نسبت به دیگران نیز چنین باشیم. به مظلوم کمک کنیم، قدردان زحمات دیگران بوده، و عذر تقصیرشان را پذیرا باشیم. عجیب است که در مظانّ اجابت دعا انتظار داریم خداوند متعال تمام گناهان و خطاهاى ما را بخشیده، و قلم عفو بر جرایم اعمالمان بکشد، امّا نسبت به خطاى دیگران، گاه سالها کینه آن را در سینه نگه مى داریم، و به هیچ وجه حاضر به بخشیدن او نیستیم. اگر مردم اهل عفو و گذشت بودند، و در این زمینه سختگیرى نمى کردند، بسیارى از پرونده هاى دادگسترى مختومه مى شد. در روایتی از *امام صادق (علیه السلام)* داریم خداوند ابتدای بعثت، سه دستور به *پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)* داد و فرمود: *خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ.* (اعراف/199) «ای پیغمبر! اول ببخش، بعد آگاه کن و سپس از جاهلین اعراض کن». البته ترتیب ندارد، بلکه سه نوع برخورد است با سه نوع مخاطب متفاوت. یک وقت مخاطب شما خطاکار است، او را ببخش، *«خُذِ الْعَفْوَ»؛* یک وقت ناآگاه است او را آگاه کن؛ *«وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ»* یک وقت نادان است، کشش ندارد، ضعیف است آن را از او اعراض کن، اصلاً سر به سرش نگذار، *«وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ».* بنابراین *«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»* هر کدام یک مرحله‌ و مخاطب خاصی را طی می‌کند. صریح آیات قرآن هم فراوان است که *«فَاعْفُ عَنْهُمْ»،* «ای پیغمبر عفو کن و ببخش». در روایات هم فراوان به عفو و گذشت توصیه شده است. ذیل همین آیه‌ در روایات دارد که *رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)* از جبرئیل سؤال کرد که من چگونه به این آیه‌ی *«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»* عمل کنم؟ جبرئیل عرض کرد: یا رسول الله! سه کار را انجام دهید *صِلْ مَنْ‌ قَطَعَکَ‌،* «هر که با شما قطع رابطه کرده وصل کنید»، یعنی سر به او بزنید. دوم *وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ،* «هر کسی به شما بدی کرده عفو کنید». و سوم *وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَکَ.* (بحار الانوار، ج 72 ص 243) «هر کسی شما را محروم کرده به او اعطاء کنید». همچنین در روایات داریم یکی از نشانه‌های انسان کریم، عفو و گذشت است. *حکایت* در روایات آمده که روزی کنیزی ظرف آورده بود که *امام سجاد (علیه السلام)* دستش را بشوید که ناگهان ظرف از دستش افتاد و سر امام مجروح شد. این کنیز خیلی ناراحت شد و به خیال خودش که مبادا امام خشمگین شوند، فورا این بخش از آیه را خواند: « *وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ* پرهیزکاران خشم خود را فرو می‌برند». آقا فرمودند: خشمم را کنترل کردم، « *وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ* پرهیزکاران از مردم گذشت کنند». آقا فرمود: بخشیدمت. کنیز گفت: « *وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ* (تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۳۶ ص ۱۵۵) خداوند نیکوکاران را دوست دارد». فرمود: آزادت کردم. @mahe_mehrabani