چه ترسیدند، از غیرت. وَ از مَردی که، فخری بود برای میهنش، دائم پُر از شور و نبردی بود خیالِ خامِ نامردان که می‌میرند این مردان نموده غافل از لطفی که دارد سویِ او یزدان چنان آباد می‌گردد به خونِ لاله‌ها، ایران که هرگز رنگِ بی‌برگی نخواهد دید با چشمان شهادت، معنی‌اش عشقی‌ست جاویدان زِ هستی شسته‌اند دستان غیورانِ سپاهِ جان هدف، معلوم ره، روشن چراغان کرده با نورش رهِ ایمان شدی جاوید شهیدِ فخرِ این دوران مبارک باد شهادت بهرِ تو جانان