فرزندش به دنیا اومده بود، چند روز گذشت، اما نرفت خونه؛ بهش گفتم چرا نرفتی؟ حداقل میرفتی بچهات را می ديدی و می آمدی؛ گفت: اگر به فريدون كنار بروم، میترسم دلم در گرو عشق زمينی محبوس شود و در كنج قفس عشق به دنيا، از پرواز در آسمان ملكوت محروم بمانم.
🌷شهید حاج حسین بصیر 🌷