🌹سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) زنگ زده بود كه نمي تواند بيايد دنبالم .بايد منطقه مي ماند. خيلي دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار كردم تا قبول كردخودم بروم.من هم بليط گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد.كف آشپزخانه تميز شده بود.همه‌ي ميوه هاي فصل توي يخچال بود؛توي ظرفهاي ملامين چيده بودشان . كباب هم آماده بود روي اجاق ،بالاي يخچال يك عكس از خودش گذاشته بود ،بايك نامه . @mahman11