تفریح می خواهند از ریاض به جده روند و در رستوران های پایتخت مرغ سوخاری مجانی خورند (که مانند آن در دیگر مناطق همچون نجد وجود ندارد) مسافتی حدود هفت ساعت را طی می کنند و سپس به پایتخت باز می گردند. آیا می توان هزینه ای را که این تفریح برای دولت در بردارد تخمین زد؟ چیزی بیش از پانصد دلار هزینه این سفر کوتاه می شود، حال آنکه علاقه مندان به خوردن مرغ سوخاری هرگز ارزش این سوخت مصرفی را نمی دانند،چرا که در حال حاضر به صورت رایگان در کشور توزیع می شود و چنین رفتارهایی را می طلبد. در حقیقت نفتی که حکومت عربستان از سرزمین خود استخراج می کند و میان شهروندان توزیع می کند، اما با قیمتی بسیار کمتر از قیمت فروش جهانی به دست آنان می رسد - که این خود عاملی تورم زاست، زیرا که به طور مستقیم پول را میان مردم توزیع می کند.
بنابراین نفت نوعی دارایی سیال و جاری است و به جای آنکه هزینه آن صرف مصرف بازار داخلی شود باید خود به عاملی تولید زا مبدل شود. پیشتر قیمت سوخت ارزان تر از حال حاضر بود، اما اکنون کشور می بایست بیش از صد ملیارد دلار سالانه هزینه کند تا اینکه چرخه سوخت خود را تأمین کند.
این در حالیست که مشکل تنها در سطح مصرف کنونی نیست بلکه در کیفیت این مصرف و نیز روند رشد بالای آن نیز می باشد که میزان 8 درصد سالانه افزایش دارد، یعنی چیزی قریب به 1000 تا 2000 بشکه نفت می بایست سالانه ظرف تولید چرخه سوخت شود. این امر در حالی پیش می رود که برخی مجلات اقتصادی غرب عینا به چاب نشریه های مبنی بر صادرات نفت عربستان سعودی اقدام کرده اند و در آن نسبت به استخراج نفت از این کشور با سرعت کنونی هشدار داده اند؛ که در صورت استمرار چنین وضعیتی نفت این کشور حداکثر تا دو دهه دیگر روبه اتمام خواهد رفت و دیگر نفتی جهت صادر کردن وجود نخواهد داشت.
این به دلیل وجود نظام اقتصادی است که بر مصرف گرایی و واردات بنا نهاده شده و مالیات بر واردات ندارد؛از این رو قیمت ماشین ارزان تمام می شود. همچنین از آنجا که شهروند عربستانی اطلاع دقیقی از قیمت سوخت ندارد، از این رو انگیزه ای نیز جهت کاهش مصرف یا خرید اتومبیلی به صرفه تر دارا نمی باشد؛ عربستان سعودی هر روز بیش از سه میلیون بشکه نفت خود را عینا می سوزاند و هیچ صنعت و درآمدی نیز تولید نمی کند، و رانندگان که عموما از میان جوانان هستند جهت رفع کسالت و سپری کردن زمان خود، بدون هدف با اتومبیلهایشان در خیابان ها پرسه می زنند.
چنانچه بخواهیم درآمدهای حاصل از نفت در عربستان و ایران را با یکدیگر مقایسه کنیم، می بینیم که با وجود آنکه تعداد جمیعت ایران بیش از سه برابر جمیعت عربستان سعودی است،اما میزان مصرف سوخت نسبت به عربستان بسیار پایین تر است؛ به گونه ای که عربستان به دو برابر تولید نفت ایران تنها جهت چرخش سوخت خود نیاز دارد و حتی از بازار مصرف کشورهای بزرگ صنعتی نظیر آلمان،روسیه،فرانسه و برزیل نیز بیشتر است. در این میان کشورهای اروپایی نظیر ژاپن و اوروپای غربی با وجود ثروتهای کشورشان و نیز سقف باارزش تولید و اقتصاد، شهروندان خود را مجبور می کنند تا از سوخت به طرز صحیح و میانه رو استفاده کنند، به ویژه منابع دولتی که نه سبب سرمایه گذاری می شود و نه اقتصاد را پربار و غنی می سازد. به عنوان مثال در کشور نروژ که یکی از ثروتمدترین کشورهای اروپایی در خصوص ثروت نفت تلقی می شود، مالیات بر درآمد و نیز مصرف داخلی به طرز سنگینی بسته می شود؛ حال آنکه در عربستان سعودی دقیقا وضعیت عکس آنست زیرا که حکومت مالیاتی علیه مردم اعمال نمی دارد بلکه خدمات رفاهی به شکل رایگان است و چنانچه دولت بخواهد مالیات بر ارزش افزوده را از هزینه های جاری همچون برق و ...بردارد یا اینکه مالیات بر درآمد و مصرف گذارد، اغلب مردم عربستان قادر به تامین آن نخواهند بود و تنها عده ای خاص می توانند از پس هزینه های مالیات برآیند؛چرا که اغلب مردم درآمد حقوق ماهیانه اشان کمتر از 1500 دلار است و تنها می تواند کمترین نیازهای زندگی آنان را فراهم سازد.
مضرات سود حاصل از درآمدهای نفت
تعداد کمی از شهروندان سعودی یعنی چیزی حدود سه تا پنج میلیون نفر آنان در زندگی بسیار راحتی به سر می برند؛ نظیر خاندان حاکم،تاجران و کارمندانی که شغل های و پستهای بزرگ و مهمی را در اختیار دارند. اما هدف ما در اینجا سخن گفتن از این گروه نیست بلکه منظور آن دسته از جوانان سعودی است که اغلبیت جمعیت را تشکیل می دهند اما پس از سپری کردن دوران دبیرستان در منزل پدری خویش که در دهه هفتاد ساخته شده به سر می برند.
در حقیقت در دهه های پیشین پدران آنها توانسته بودند با وجود حقوق ناچیز خود خانه ای بنا کنند و فرزندانشان را بزرگ کنند،زیرا که شرایط نسبی و هزینه ها پایین تر بود؛ اما اکنون،جوانان عصر حاضر نمی توانند از شرایط نسبی و رایگان دولتی که پیشتر پدرانشان از آن برخوردار شده بودند استفاده کنند؛