۱۱۱۵ از روی تل دیدم که افتادی من جون دادم وقتی که جون دادی دور تو بود هلهله و شادی حسین من **** نحرت کردن کوفیا نامردن به حلقومت یه نیزه بند کردن حالا پیِ سر تو می‌گردن نحرت کردن **** ذبحت کردن جلو چشای من از حنجر نه که از پشت گردن دیدم تنت رو زیرو رو کردن ذبحت کردن **** زجرت دادن با نیزه و خنجر سر تو بود رو دامن مادر قدم زدن روی تن بی سر زجرت دادن **** ای هستی ام هستم به تاب و تب با دیدنت جانم آمد برلب جسمت چسبید به نعلای مرکب پیش زینب **** دیدم گرگا به سوی چاه رفتن نانجیبا طرف شاه رفتن زنده بودی رو سینت راه رفتن ای وای من **** @mahmud_asadi_shaegh135