هدایت شده از امیر عباس
🍂 خلاصه عامر آمد بين مردم گفت 👇 👈 از پدرم چيزی شنيدم 👥مردم گوش دادند👂 🔸 گفت كه معاويه عمر را در يک جا اميرش كرد🤴 ✖️ عمر يک مدت مراقبت كرد ديد مثل اينكه سعد ابن امير بدگويی و ناسزا نمی كند 🤴معاویه این فرماندار رو مخصوصا طلبيد.