⬅️دوستان با نگاهی که در تفاسیر مختلف داشتم بعضى از مفسران نهج البلاغه معتقدند كه اين پايه هاى چهارگانه همان اصول چهارگانه اخلاق است كه در مبانى اخلاق ارسطو آمده است که وى مى گويد: اصول علم اخلاق چهار چيز است: حكمت، عفت، شجاعت و عدالت.
⬅️بسيارى از علماى اخلاق اسلامى نيز اخلاق اسلام را بر پايه آن تفسير كرده اند. آنها معتقدند كه روح انسان داراى سه قوه است: قوه ادراک، جاذبه و دافعه;
⬅️قوه ادراک حقايق را تشخيص مى دهد و انسان را به تعالى علمى مى رساند.
⬅️قوه جاذبه، همان قوه جلب منافع است كه از آن به قوه شهوت تعبير مى شود. البته نه فقط شهوت جنسى، بلكه هرگونه خواسته اى به معناى وسيع كلمه مراد است.
⬅️قوه دافعه همان است كه از آن به غضب تعبير مى كنند و حافظ دفع زيان ها از انسان است. آنها بر اين عقيده اند كه اين سه قوه داراى حد وسط و حد افراط و تفريط است،
حد وسط آنها فضايل اخلاقى را تشكيل مى دهد و منظور از «عدل» همان بهره گيرى از حد وسط است، بنابراين هرگاه نيروى شهوت و غضب در اختيار قوه ادراک قرار گيرد و عدالت حاصل شود، اخلاق آدمى به كمال رسيده است.
۴