. 🔘🔘🔘🔘🔘 از سر نوشتم با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم از در نوشتم ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم از هیزم و از سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم از در نوشتم از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم از ازدحام و از خون یک مظلومه پشت درنوشتم از بی گناهی ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم‌ از قوم نامرد از دست بسته ی یل خیبر نوشتم 🍁🍁🍁🍁 مادر فداشد در آن زمان که حامی شیرخدا شد نذرش ادا شد سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد مادر فدا آری بلاگردان دین مصطفی شد وای مادرمن وای مادرم مادر فدا شد پای حرامی تا میان خانه وا شد وای مادرمن 🍁🍁🍁🍁🍁 آن قوم کافر وقتی علی را می‌کشیدند بی بهانه مادر زمین خورد دربین آن نامردمان بیرون ز خانه آن بی حیاها مابین کوچه میزدندش وحشیانه میزد به زهرا قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه شد پرنشانه پهلو و دست مادرم تا روی شانه وای مادرمن 💠💠💠9⃣4⃣6⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 http://eitaa.com/joinchat/4063690754C2b30c38da0 . نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال ثواب جاریه دارد باذڪر(صلوات) .