در ظاهر خود را مسیحی معرفی می‌ كنم پادشاه ظالمی بود كه به كیش یهود بود. او به خاطر هم كیشان خود مسیحیان را می‌كشت. با اینكه حضرت موسی علیه السلام پیامبر یهود و حضرت عیسی علیه السلام پیامبر مسیحیان هر دو در یك راستا قدم بر می‌ داشتند. ولی آن شاه یك فرد احول و دو بین بود از این رو تصور می‌كرد كه عیسی و موسی از هم جدا هستند. شاه یهودی كه كمر به قتل مسیحیان بسته بود، وزیری داشت نیرنگ باز، او به شاه پیشنهاد كرد که مسیحیان، دین خود را مخفی می‌ كنند و از تیغ تو جان سالم به در خواهند برد . من در ظاهر خود را معرفی می‌ كنم و در میان آنها می روم و كم كم باحیله و فریبی كه به كار خواهم بست. پیشوای آنها خواهم شد و به این ترتیب ، یكایك آن‌ها را شناسایی خواهم كرد. سپس اختلاف میان آنها خواهم انداخت وخودشان را به جان هم می‌ اندازم حالا هم دستور بده تا من را شكنجه کنند. تاآنها فكر كنند به جرم مسیحی بودن اینطور آزار دیده‌ام و بعد مرا از شهر بیرون كن. شاه تمام كارهایی را كه پیشنهاد كرده بود اجرا كرد و با این تزویر به شناسایی اقدام كرد. از طرفی دیگر مسیحیان وقتی وزیر شكنجه شده را دیدند، او را به عنوان مجاهدی صبور ، كه در راه دین مسیح، صدمه بسیار دیده است. پناه دادند و به گرد او جمع شدند وزیر مدتی در میان آنها زیست و در آن ، دارای موقعیت بسیار عظیمی شد. او آرام آرام، بذر نفاق و اختلاف را در دل مسیحیان ، بارور ساخت و بدین ترتیب آنها را گروه گروه كرد و برای هر گروهی، امیری قرار داد. سپس نقشه‌ای كه كشیده بود ، گروه های مختلف را به جان هم انداخت و فرقه‌های گوناگون به جان هم افتادند. آری بدون این‌ كه احتیاج به لشكركشی پادشاه یهودی وجود داشته باشند خود مسیحیان، همدیگر را تار و مار كردند 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰