#برگی_از_خاطرات_افلاڪیان
در آخرین سفر محمد به
#کردستان، برای بد رقه تا نزدیکی ماشین رفتم. وقتی می خواستم او را
#ببوسم و خداحافظی کنم، با حجب و حیای خاصی سرش را پایین انداخته بود.
این کار او مایه
#تعجب من شد ولی چیزی نگفتم. در کردستان به یکی از دوستانش گفته بود وقتی
#مادرم می خواست مرا ببوسد، به صورت مادرم نگاه نکردم. می ترسیدم
#محبت فرزند و مادر مانع از رفتنم شود و از راه خدا باز بمانم، چرا که این بار حتماً
#شهید خواهم شد...
🌷
#شهید_محمدرضا_افیونی🌷
✍به روایت مادربزرگوارشهید
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐
@majma_alzakerin🔰