آزمایشگاه ادیسون در آتش می‌سوخت آزمایشگاهی که تمام دلخوشی‌اش بود و سال‌ها با عشق فراوانی آن را ساخته بود اما ادیسون در مقابل آن ایستاد به شعله‌های بنفش آتش خیره شد و گفت: چه تصویر زیبائی! او می‌دانست که با افسوس خوردن و به آب و آتش زدن چیزی تغییر نخواهد کرد او پذیرفته بود که تمام تلاش‌ها برای نجات دلخوشی‌اش بی‌نتیجه است و در آن لحظه انتخابش این بود که به جای هرکار بی‌فایده دیگری در مقابل این صحنه بی‌تکرار بایستد جسارت شعله‌ها را تماشا کند و از این زیبائی بی‌نظیر لذت ببرد او انتخاب کرده بود که در خالی‌ترین حالت ممکن لیوان قطرات کوچکی دست و پا کند برای دلخوشی و امیدوار باشد به دوباره ساختن همه چیز نه اینکه زانوی غم بغل بگیرد و تا مدت‌ها روی دوش روانش بار سنگین اندوه بریزد گاهی ادیسون روزهای سخت زندگی باشیم وقتی همه چیز داشت بد پیش می‌رفت و کاری از ما ساخته نبود وقتی که همه از بهبود اوضاع ناامید بودند به جای هر افسوس بی‌نتیجه‌ای در مقابل آتش مهیب دردها بایستیم و جسارت شعله‌ها را تحسین کنیم پیش خودمان بگوئیم: فعلا کاری از من ساخته نیست اما آرام آرام همه چیز را درست خواهم کرد گاهی در دل دردها انتخاب کنیم که بجای نشستن در میان آتش و سوختن و گریستن دورتر بایستیم و جسارت شعله‌ها را تماشا کنیم و لبخند بزنیم ادیسون یک سال بعد آزمایشگاهش را دوباره ساخت و حاصل این شکست عمیق اختراع گرامافون بود ساختمان‌های ویرانه را می‌توان دوباره از نو ساخت گیاهان پژمرده را می‌توان دوباره احیا کرد اما انسان‌های از هم فرو پاشیده را!؟ اجازه نده اتفاقات و مشکلات موقتی تو را برای همیشه پیر کنند شاید مشکلات و رنج‌های تو هم نتایج خوشایند و مطلوبی در پی داشته باشند که کمترین آنها پختگی روانی و عاطفی تو باشد 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰