از زهر کین بال و پرم آتش گرفته از غصه قلب مادرم آتش گرفته جواد من بیا و ؛ درد مرا دوا کن بیا و روی من را ؛ به سوی کربلا کن آه و واویلا ؛ آه و واویلا ....... در شهر غربت خسته جان دادن چه سخت است در حجره در بسته جان دادن چه سخت است دل از همه بریدم ؛ عبا به سر کشیدم آید به به دیدن من ؛ مادر قد خمیدم آه و واویلا ؛ آه و واویلا ...... شدم شبیه مادرم میان کوچه خاکی شده بال و پرم میان کوچه شده شبیه مادر ؛ رویم کبود و نیلی من از شرار زهر و ؛ مادر زضرب سیلی آه و واویلا ؛ آه و واویلا ....... میسوزم و دیگر رمق در پیکرم نیست شکر خدا معصومه بالای سرم نیست جان دادنِ برادر ؛ خواهر ببینه سخته بر حنجر برادر ؛ خنجر ببینه سخته آه و واویلا ؛ آه و واویلا