هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
زبانحال حضرت علی (ع)در شهادت حضرت زهرا (س) زیر تابوت گلم ... اشک جاری می کنم می زنم بر سینه ام ... سوگواری می کنم می چکد خون از کفن ... روی دوشم ای خدا می برم بر شانه ام ... بار هجده ساله را کاش می شد ناله زد ... در مدینه ای خدااااااااااا مصیبت زهرا بر علی فوق العاده سخت و دشوار است . حضرت زهرا حالشان نامساعد بود و در بستر بودند . علی (ع) بالای سر زهرا نشسته بود . زهرا شروع کرد به سخن گفتن . متواضعانه جمله هایی فرمود که علی (ع) از این تواضع فوق العاده زهرا ، رقت کرد و گریست . مضمون تعبیر حضرت این است که : علی جان ! دوران زندگی ما دارد به پایان می رسد ،  من دارم از دنیا می روم ،  من در خانه تو همیشه کوشش کرده ام چنین و چنان باشم ، امر تو را همیشه اطاعت بکنم ، من هرگز امر تو را مخالفت نکردم و تعبیراتی از این قبیل . آنچنان علی را متأثر کرد که فوراً سر زهرا را به سینه چسبانید و گریست . دختر پیغمبر ! تو والاتر از این سخنان هستی ، تو والاتر از این هستی که اساساً  این سخنان از سوی تو صحیح باشد که گفته بشود . یعنی چرا این قدر تواضع می کنی ؟! من از این تواضع زیاد تو ناراحت می شوم ... محبت فوق العاده ای میان علی و زهرا حکم فرماست که قابل توصیف نیست و لذا می توانیم بفهمیم که تنهایی علی بعد از زهرا با علی چه می کند . این زوج روحانی روحشان با یکدیگر گره خورده است ، کمال سنخیت میان این دو روح بزرگ بود . آیا علی (ع) حق ندارد بعد از زهرا آرزوی مرگ کند که چنین زهرایی را از دست داده است . وقتی که به اصطلاح حوصله اش سر می رود و فراق زهرا (س) ناراحتش می کند چه می کند ؟ می رود کنار قبرش ، با قبر زهرا (س) راز و نیاز می کند . سلام می دهد به زهرا ، بعد خودش با خودش مناجات می کند . با زهرا سخن می گوید و از طرف زهرا به خودش جواب می دهد . به خودش می گوید : چرا من در کنار قبر حبیب ایستاده ام و به محبوبم سلام می کنم و او جواب سلام مرا نمی دهد ؟ حبیب من ! آیا بعد از این که رفتی ایام دوستی را فراموش کردی ؟ علی را فراموش کردی ؟ بعد خودش جواب می دهد ؟ حبیب به من جواب داد : علی جان ! مگر نمی دانی زهرای تو در زیر خروارهای خاک خوابیده است ؟...  عذر حبیب را بپذیر خداوندا بحق جاه زهرا بحق ناله ها و آه زهرا به آن ساعت که پهلویش شکستند برون آید زغیبت ماه زهرا چرا بال و پرم ما را شکستی ... گل یاس مدینه را شکستی الهی بشکند قُنفذ دو دستت ... که دست مادر ما را شکستی  التماس دعا یا زهرا ی مظلوم