4_481112525576864176.mp3
2.11M
هر لحظه ای که امد و از من خبر گرفت حالات سجده های مرا در نظر گرفت میدید عاشقانه مناجات میکنم اغلب سراغی از من عاشق سحر گرفت نفرین به ضربه ای که نماز مرا شکست رویم ز ضرب دست یهودی اثر گرفت پاره شده عبا به تنم بس که با شتاب این تازیانه حلقه به دور کمر گرفت جا خورده دنده ام ...گمانم، که پهلویم چون پهلوی مدینه به تیزی در گرفت سادات ببخشن !!! فهمیده بود غیرت ما روی مادر است با حرف بد قرار مرا ،بیشتر گرفت دانستم از چه کودک جا مانده ی حسین وقت فرار دست خودش، روی سر گرفت در شام دختری که ضربه خورده بود دامن برای روی کبود پدر گرفت هر چه شد عاقبت سرم از تن جدا نشد تشییع پیکرم به زیر دست و پا نشد ناله و فریاد من .... ناله وفریامن ،سودی به حال من نداشت از که ازادی بخواهم این قفس روزن نداشت زخم گردن جسم نیلی پای خون الوده گویم آسمان زندانی مظلوم تر ،از من نداشت آنچنان افتاده ام از پا در این زندان که دیگر دست من تابی که غل بردارد از گردن ندارد تور زندان آه آتش اشک مونس ناله همدم موسی این حال و هوا در وادی ایمن نداشت دوستان یاد آورید از گریه ویران نشین کو تسلایی به غیر از خنده دشمن نداشت @majmaozakerine