لالا خشک لبهات تو با اشک چشمات
داری میگی بابا غریب رباب
نگی که نگفته نذار که بیوفته
به منت کشیدن به خاطر آب
با غصه سر کن علی فکر پدر کن
علی حنجر سپر کن علی
با غصه سر کن علی
سه شعبه بی حیا وقتی رسید بی هوا
مادر نزن دست و پا . . .
تیر و یه وقت نگیری با دستات
دردو اگر ببینه تو چشمات
خیلی خجالت می کشه بابات
علی بالام علی بالام علی بالام