#امام_رضا__ع__روضه
اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دست هايم دخيلتان هستند
بس كه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم مي سازي
بس كه اعجاز كيميا داري
من هواي تو را به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري
هر چه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دل شكسته كسي به من مي گفت:
خوش به حالت امام رضا داري
در ِ اين خانه را زدم عشق است
كفتر جلدِ مشهدم عشق است
*
آمدي مستجابمان كردي
يك پياله شرابمان كردي
چقدر خوب شد براي سفر
يا رضا انتخابمان كردي
شب به دنبالمان فرستادي
از خجالت كه آبمان كردي
سنگ كم قيمت و كمي بودم
واقعاً دُرّ نابمان كردي
اين همه خوب دورتان بود و
باز ما را حسابمان كردي
ذره بوديم و هيچ بوديم و
آمدي آفتابمان كردي
نور شمس شموس نور شماست
يا رضا ارض طوس طور شماست
*
زلف آشفته ي پريشان را
حالِ اين بلبل غزل خوان را
تو ببين و برام خالي كن
حجره ي رو به روي ايوان را
پايتخت رفيع سلطنتَت
بنده كرده دو صد سليمان را
تا نقاب از رُخت كنار زدي
شيعه كردي تمام ايران را
ناقه ات تا رسيد نيشابور
سجده كردند جام سلطان را
مرد سلماني ِ شما دارد
همه ي رتبه هاي سلمان را
نجف و كربلاي ما كردند
جنت مشهد خراسان را
به حرم پر زدم خدا را شكر
زائر مشهدم خدا را شكر
*
ما نديديم بام از اين بهتر
هيچ جا احترام از اين بهتر
آهوي دام ِ آهويت هستم
نيست صياد و دام از اين بهتر
از تهِ دل سلام همسايه
اي سلام اَلْسلام از اين بهتر
با جُزامي ، غلام ، همسفره
من نديدم مرام از اين بهتر
برتر از حاكمي، سليماني ست
تو بگو كه كدام از اين بهتر
نوكر خانه ي تو باشم من
كه نباشد مقام از اين بهتر
غير نوكر شدن چه مي خواهم؟
جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟
*
باز دارم به سر هواي ضريح
دل من تنگ شد براي ضريح
دوست دارم رها شوم از خود
در ميان سر و صداي ضريح
چقدر دل شكستگي خوب است
در حريم پر از دعاي ضريح
دست هايِ پر از تمنايي
مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح
مي شود خوبتر خدا را ديد
در همان يا رضا رضاي ضريح
واجب است به هر عاشق
سجده ي شكر عشق پاي ضريح
حرم ثامن الحجج رفتم
ميليون مرتبه به حج رفتم
*
اشك با من سرود غم با تو
نوحه ي گريه دار و دَم با تو
گفتن شعر ِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن فقط با من
كربلا كردن دلم با تو
گذري كن شبي به روضه ي ما
چشم با اين گدا، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدنِ خيمه و علم با تو
روضه خواندن براي تو با من
گريه هاي مُحَرمم با تو
روضه خواندي تو اي امام غريب
جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب
*
جَدِّ ما را سوارها كشتند
بين گودال بارها كشتند
جَدِّ ما يك نفر ولي او را
لشگري از هزارها كشتند
اعتبار تمام عالم را
جمع بي اعتبارها كشتند
نعل ها گرد و خاك مي كردند
جَدِّ ما را غبارها كشتند
خواهرش را پس از بريدن سر
خنده ي نيزه دارها كشتند
واي از داغ عصر ِ روز ِ دهم
واي از ضربه ي دوازدهم
***
امام رضا (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻