#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
ماه مهمانی خدا آمد
ابروی یار در سما آمد
تا که راهم دهند بنشینم
سوز و آهم دهند بنشینم
قَدر و یس و نور میخوانم
از شراب طهور میخوانم
گریههای زیاد میخواهم
های های زیاد میخواهم
اشک من گاه اشک توبه شود
اشک من گاه اشک روضه شود
بنده اینجا بیاید آزاد است
هر که ویران بیاید آباد است
در پناهِ حسین میبخشند
با نگاهِ حسین میبخشند
شمع و پروانهی دل است حسین
در نهانخانهی دل است حسین
در توانِ غریب نایی نیست
حاجتی غیر آشنایی نیست
از حضورت نیامده گفتیم
محنتی بدتر از جدایی نیست
چشم و دل سیرها خبر دارند
بهتر از ساحت تو جایی نیست
پیش لطف کسی به غیر از تو
دست من کاسهی گدایی نیست
در حضور تو ای اجابت محض
مسئلتکردن ابتدایی نیست
ابتدا گر کنی به جود و کرم
میرسد دائم، انتهایی نیست
پَر شکستم که پیش تو باشم
این کبوتر دلش هوایی نیست
دائماً بُردهایم در بندت
لذتی را که در رهایی نیست
حسرت بی حساب خواهد خورد
هر که را مُهر کربلایی نیست
خاکِ راهِ توأم، به سر غیر از
جای پای تو ردِّ پایی نیست
داد و فریاد میکنم اینجا
گریه بر بوریا ریایی نیست
**
بی کفن مانده بود در گودال
از وطن مانده بود در گودال
ظاهرا یک نفر ولی در اصل
#پنج_تن مانده بود در گودال
آتش خیمهها که جای خودش
سوختن مانده بود در گودال
از گلوی بریده گفت بیا
از سخن مانده بود در گودال
مادرش قد خمیده مویهکُنان
با حسن مانده بود در گودال
از حسینِ مدینه تنها یک
پیرهن مانده بود در گودال
گفت زینب: زمان رفتن خود
جان من مانده بود در گودال
✍
#محمدعلی_بقایی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین