چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین *** چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین . یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین . در مناجات شب جمعه نمی دانم چه شد خواستم بر لب برم نام خدا گفتم حسین . ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین . نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین . کل ارض کربلا من تازه می فهمم چرا در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین . عاشقی گفت آنچه می خواهد دل تنگت بگو با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین علی ذوالقدر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️