دستی برام نمونده تا دستتو بگیرم
پشت و پناه من ای سردارِ بینظیرم
عباس چشاتو وا کن پاشو دارم میمیرم
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
اباالفضل اباالفضل.....
باور نمیکنم پیکر که رو زمینه
این جسم قطعه قطعه ماه اُمُّالبنینه
خوبه که زینبم نیست وضع تو رو ببینه
چه کنم با ماه مدینه
چه کنم با داغ رو سینه
چه کنم با حال و رباب و اشک سکینه
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
مبهم شدی عزیزم، این تن شبیه رازه
با هر نفس میاد از چشم تو خون تازه
واسه رسوندنت تا خیمه عبا نیازه
چه کنم با تیر تو چشمات
چه کنم با گریهی زهرا
چه کنم با اشک رقیه و قُوت زهرا
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
بعد از تو ای علمدار خیلی سرم شلوغی
دور و برت شلوغی دور و برم شلوغی
میبینی غیرت الله دور حرم شلوغی
چه کنم با غربت خیمه
چه کنم با حرمت خیمه
چه کنم با سیلی دشمن و غارت خیمه
چه کنم با رنگ پریده
چه کنم با قد خمیده
چه کنم با مَشک دریده و دست بریده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین