بسم الله الرحمن الرحیم 🔅وسط کوچه گمانم که قمر افتاده زسره دیده ی دلدار گهر افتاده 🔅بین این نافله ی شب که قنوتت برجاست از شب تار علی صبح ظفر افتاده 🔅 دادوفریادوفغان دروسط کوچه بپاست جسم بی جان تودرگوشه ی درافتاده 🔅 وای من دور سرت دردو بلا می‌گردد بین درجسم تو دراوج خطر افتاده 🔅 وای درپشت در خانه ارازل جمع اند فاطمه بود که درگوشه ی در افتاده 🔅 دنده های تن تو زیرلگدها بشکست زیره شلاق عدو شکسته پر افتاده وای(مجنون)که دگر فاطمه ام راکشتند یاس من در وسط کوچه به سرافتاده 📕شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)