#حضرت_حسین(ع)
سره گودال غریبانه بهم میریزد
زیرخنجرتن شاهانه بهم میریزد
قامت زینب ازاین واقعه گردیده کمان
دشمنی خیمه ی دردانه بهم میریزد
بین گودال سرت بودکه خنجرمیخورد
عشق زینب بی تو این لانه بهـم میریزد
به پریشانی زینب همگی خندیدند
مو که یک شب نخورد شانه بهم میریزد
درکنارجسدت تابه سحرسوخته ام
گرخورد شعله به "پروانـه" بهم میریزد
اشک های دیدگانم همه هِـق هِـق شده بود
دخترت گوشه ی ویرانه بهم میریزد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)