#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
ازمدینه سوی وطن میرفت
سوی مکه نگارمن میرفت
میرود اوبه مکه وقت سحر
اوحسین است و بی حسن میرفت
می شود کربلا تنش عریان
بی نیازا ست و بیکفن میرفت
جان زینب مرو توازاینجا
به روی ناقه یارمن میرفت
میرسدیک غروب دلگیری
شمر با پا روی بدن میرفت
نیزه ی کندمردکی ملعون
جای پهلوش بر دهن میرفت
وسط قتلگه حسین افتاد
اوچنین پاره پاره تن میرفت
✅شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب