بسم الله الرحمن الرحیم امام محمدباقر(علیه السلام) خیل ملک گدای تو یا باقرالعلوم دست من و عطای تو یا باقرالعلوم صبرم ز سرگذشت وگره واشودازآن دست گره‌گشـای تو یا باقرالعلوم اهل زمین واهل زمان،برلبانشان مـدح و ثنـای تـو یا باقرالعلوم، گشتم اسیر زلف تو ای آشنــای دل باشد دل آشنــای تـو یا باقرالعلوم ای شاهد اسیری عمه به شهرشام آن چشم دلربــای تــو یا باقرالعلوم برپاهمیشه بوده نوای غصه وغم ازشورنینوای تو یا باقرالعلوم پــر می‌زنــد کبوتــرقلب دل همه پیوستـه در هـوای تو یا باقرالعلوم ای شاهد اسیری طفلان ،دلم زده رخ بـر در ســرای تـو یا باقرالعلوم تو کیستـی؟ توشاهد سرهابه نیزه ای من کیستم؟ گدای تو یا باقرالعلوم بایــد هـزار زاده ی مرجانه ، وقت بحث صـورت نهد به پای تو یا باقرالعلوم شمروسنان وخولی ملعون ،پابه فرار چون بشنود صدای تو یا باقرالعلوم دیدی به روی نیزه،سر جداطهرت ای جـان مـا فـدای تو یا باقرالعلوم زین العبادجمله سرآمدبه عالم است دلــداده ی دعـای تـو یا باقرالعلوم دشمن زده است دست توسل به دامنت مــا را بــود ولای تــو یا باقرالعلوم قبــر مطهــر تــو بوددرخاک بقیع دل‌های ماست جای تویا باقرالعلوم ازمرثیه هــر آنچــه بگوییم کم است وکم بـر اندوه رســای تو یا باقرالعلوم هرگـــز رضا ز کس نشــوی زین عزا ،زمین یک لحظه بی‌رضای تو یا باقرالعلوم این غم کجابرم که ستم شدبه پیکرت از اهل بی‌وفــای تــو یا باقرالعلوم آقا هرآنچه شد ستم وظلم برشما دانــد فقط خــدای تــو یا باقرالعلوم از زهره زین شده تن وجسم توبس کبود گریان شدم بـرای تـو یا باقرالعلوم آتش گرفت پیکره ات، چون دلت چوزهر از اشک بی‌صـدای تـو یا باقرالعلوم جسمت کبودگشته وکس یاری ات نکرد گریان شدم برای تــو یا باقرالعلوم این گریه ها رواست کــه مرغـان آسمان گرینــد در عــزای تــو یا باقرالعلوم عمری شما وفــا و محبت نموده ای شد زهر کین سزای تویا باقرالعلوم «مجنون» به ناله‌ های شماگریه میکند شد مرثیه‌سرای تو یا باقرالعلوم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) متن_نوحه_ @majnon1396