🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه حضرت رقیه
#بانوای حاج آرمین غلامی
یادگار کربلا باشی و سلطان غمی
دست کوچک داری ومشکل گشای عالمی
یا رقیه جانِ زهرا مادرت بِنما نظر
دختر طاها تو بر زخم دل ما مرحمی
زدشت کربلا گندم فقط یک خوشه میخواهم
زگوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم
حسین جان بس گنهکارم شفاعت کن مرا مولا
بدست راست در محشر هماناپوشه میخواهم
🏴
◾️ وقتی حضرت زینب (س) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (س) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (س) افتاد و فرمود: «اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.» زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند.[1]
◾️هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (س) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب (س) فرمود: چه می خواهی؟
غساله گفت: این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟
حضرت زینب (س) در پاسخ فرمود: ای زن! او بیمار نبود؛ و این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه های دشمنان است.[2]
1.ناسخ التواریخ، ص ۵۰۷
2.الوقایع والحوادث، ج ۵، ص ۸۱
کسی که غیر مصیبت ندیدرقیه بود
کسی که عشق از او شد پدید رقیه بود
کسی که حسین او را به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید رقیه بود
بابایی!
چقـــد منتــظر بودم امشب بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه
تو می دیدی اشــکامو در پای نیزه
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
#متن روضه حضرت رقیه
#بانوای حاج آرمین غلامی