🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مداح.حاج آرمین غلامی
#فاطمیه
ای خدا صبر بده در غم بی مادر ی ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختر ی ام
مادرم کو که کِشد دست نوازش به سرم
یا مرا هم ببرد یا کند از غم بری ام
خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام
زیر بار غم سنگین تو من می میرم
گر تسلی ندهی یا نکنی دلبری ام
فضه فکر من و فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارم و از خود بری ام
تربت مخفی تو هست همه دلخوشی ام
همه آرامشم این است که من کوثری ام
گل بستر نظرم را به خودش جلب کند
تا زیادم نرود زخم تو ای بستری ام
با نگاه در و دیوار شود پایم سست
پشت در زائر قبر پسر آخری ام
کاشکی رنگ در خانه عوض می گردید
من خودم سوخته از این در خاکستری ام
ای خدا شکر که بابا و برادر دارم
وای از آن دم که سر نیزه کند سروری ام
زیر خورشید سرت محمل بی سایه رود
تابشی کن که نبینند به بی معجری ام
🖤حال مادرم خرابه💔💔
یا امام حسن😭😭😭
دیدن مریض ثوابه ....
اینو امام حسن داره میگه ها ... هی راه میره دور حیاط خانه*
حال مادرم خرابه .....
بازوش درد می کنه ...
پهلوش درد می کنه ...
دیدن مریض ثوابه
زخم بازوش منو کشته
درد پهلوش منو کشته ...
....
*اومد بالاسر فاطمه ش هر چی صدا زد یا بنت رسول الله" دید جواب نمی ده ...ای خانومم ببین کی اومده ... چرا چشماتو بستی ؟ .... علی اومده .... فاطمه جان من هنوز همون علی ام ... فاتح خیبرم ... درسته آبروم پیشت رفت ...ولی من هنوز علی خیبر شکنم ...یه وقت دید بی بی چشماشو باز کرد ... همچین که قطرات اشک امیرالمومنین رو صورت خانوم ریخت چشما رو باز کرد ... شروع کرد وصیت کردن "صدا زد علی جان فاطمه رو حلال کن ... همسر خوبی برات نبودم .... الله اکبر ...علی جان همه تلاشمو کردم دستتاتو نبندن .... شرمنده ام منو حلالم کن .... یه وقت بغض آقا ترکید شروع کرد حرف زدن ، چی میگی فاطمه جان ... تو منو حلالم کن
گرفت راهِ زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد...زد و رفت
من نمیدانم ..
حسن دقیق تر از این ماجرا خبردارد
شبا سر به سجده میذارم فقط
تا این سِر بمونه بازم سَر به مُهر
غرورِ من و حرمتِ تو شکست
از اون کوچه اون ضربه اون وقتِ ظهر
به ما کاش اون روز نمی رسید
نامرد اصلاً انگار من و ندید
چون ترسیده بود از قیامِ تو
جوری سیلی زد که قدت خمید
اگر چه داغِ این جسارت
می مونه تو دلِ من همیشه
نمیدونست با این کبودی
نور خدا خاموش نمیشه
«آی مادر...مادر....»
دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود
عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود
*مادر ما رو بی هوا زدند.. یه آقایی صدا می زد:...*
تمام غصه ام این است پشت پا بخوری
تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری
*بریم علقمه...یه پهلوونی زمین خورده....
بریم علقمه....یه آقایی صورت به خاک گذاشته...هی صدا می زد: آقا !بی هوا زدنم
آقا! من فکرم پیش خیمه هات بود...
گفت: اباالفضل....!*
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیلهٔ ما یک عمو گرفت
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
از آن به بعد بود که راه گلو گرفت
صدا بزن:حسین....*
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مداح.حاج آرمین غلامی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜