متن روضه دفن شهدای کربلا🤞
#مداح.حاج آرمین غلامی/کرمانشاه
#دهه دوم محرم۱۴۰۳/سوم قتل حسین
آمد برای دفن ولی قد خمیده بود
از راه رفته با غم و غصه رسیده بود
ابدان هر شهید به خون غوطهور شده
خطی به خاک، زان همه خونها کشیده بود
گفتا بنی اسد که این جسم اکبراست
این قاسم است و این عون و جعفراست
این است بریر و حنظله این جون و این حبیب
این جسم غرق خون وهب یار بی سراست
عبد خدا یتیم حسن بین قتلگاهست
این کشتهی فتاده بخون غرق درنگاهست
دستش جدا شده چو علمدار کربلا
این نازدانه یک تنِ تنها خودش سپاهست
ناگه فتاد چشم امامِ تمام عشق
بر پیکری که خاک رهش شد پیام عشق
صد پاره پیکری که زکین زیر و رو شده
گفتا بنی اسد که بُوَد این بنام عشق
این پاره پاره تن که بود نور هر امید
باید کفن شود به دو دستانم این شهید
حالا که نیست قطعه کفن ای بنی اسد
باید که بوریا و حصیری بیاورید
جسمی کنار علقمه افتاده بی حرم
فرق شکسته دیدهام این غم کجا برم
آمد کنار علقمه با حال انکسار
گفتا چه آمده به سرت یاس پرپرم
سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً