🤞🤞روضه و توسل جانسوز _ ویژه حضرت زینب کبری سلام الله علیها __حاج آرمین غلامی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ یزید_مجلس یزید سوم محرم۱۴۰۳ شام دریایی شداز اندوه ودرد شام دارد کوچه ای تاریک وسرد شام داردظلم مردم برخودش رنج عصیانی مجسم برخودش شام یعنی سرزمین کربلا قصه ی نامردمان این سرا شام یعنی دراسارت سوختن آتشی بر کاروان افروختن شام یعنی یک حقوق بی بشر یعنی ال مصطفی ،اندر گذر شام یعنی کودتای عاشقان شام یعنی مرگ بی نام ونشان شام یعنی سازمانی بی ملل حمله وظلم وجفای بی علل چشم هرزه سوی سرها، ماندنی ست کعبه نی بر این اسیران،خواندنی ست کاروانی سوی کاخی ،عازم است؟ شامیان رحم و مروت ، لازم است شام دارد بر یتیمان دست زور گرده زینب شادی شامیست،جور تا به کی جولان خولی در زمین لاله ها ی فاطمه درظلم وکین تازیان بر خواهرت نزدیک بود روشنی بخش شب تاریک بود شام یعنی،کوچه وسنگ یهود آنچه بر زینب رسیده ،سنگ بود شام یعنی مجلس بزم یزید برلب ودندان سالاره شهید زینب تو میکشد این درد را آسمان بنگر به ناقه مرد را . *میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها،گفت:شروع کن،"السلام علیک یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد" " دَخَلَت زِینَبُ علی اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟.... گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...* گیسو به دست باد رها کردنت بس است اینگونه، ای ستاره ی من دیدنت بس است رأست به روی نیزه، ولی بی تعادل است یک سنگ هم برای زمین خوردنت بس است حسین.... .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه گزارش صوتی سجاد_اسارت زینب آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم حضرت رقیه/میدان لشگر_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇