🤞📚عنایت‌امام‌حسین علیه‌السلام‌به‌کریم سیاه .حاج آرمین غلامی نام حســــــین را که نوشتم قلم گریست😭 اول قلم گریست سپس دفترم گریست هرچنـــــد باعث همه ی گـــــریه ها است اما همین‌که داغِ تو را دید غم، گریست با ارزش‌است پیشِ تو و مادرت، حسین آن‌چشم‌ها‌‌که‌از‌غمِ تو دم به دم گریست اشکی نداشت چشمِ من از کـــــثرتِ گناه آن را به حقِ فاطمه دادم قسم، گریست در روزِ حشـــــر، حســـــرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبتِ ارباب کم‌گریست ‌ آیه الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودشان خریده بود. در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود. در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید: یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود! لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند… تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟! می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟؟ می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد در روزِ حشـــــر، حســـــرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبتِ ارباب کم‌گریست ‌ 📕 جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 97 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جزکربلا‌این‌دل‌تمنایی‌ندارد صلی الله علیک یابااعبدالله❤️