که اگر نمي خواهد زن اين مرد باقي بماند از دادگاه تقاضاي طلاق و صدور گواهي عدم امکان سازش کند. در اين قانون شروط مقرر براي ازدواج مجدد در چند جا مستثني شده است از جمله آنها عبارتند از: رضايت همسر اول به ازدواج مجدد مرد عدم قدرت همسر اول به ايفاي وظايف زناشويي عدم تمکين زن اول از شوهر ابتلاي زن به جنون و امراض صعب العلاج محکوميت زن ابتلاي زن به هرگونه اعتياد مضر ترک زندگي خانوادگي از طرف زن عقيم بودن زن و غايب يا مفقودالاثر شدن زن که شرايط اعتياد و مفقودالاثر شدن و محکوميت و ابتلاي به جنون نيز مشخص شده است. 12- تکاليف دختران درسن سيزده سالگي؛ آقاي صانعي در رساله توضيح المسائل مي‌گويد: «دختر در سيزده سالگي به تکليف مي رسد». وي در پاسخ به اين سوال که آيا اين سن، سنّ تکليف براي تمام احکام مانند نماز و حجاب است، يا فقط براي روزه؟ معتقد است در تمام احکام مکلّف است و اختصاص به روزه ندارد. 13- سنّ تکليف؛ آقاي صانعي در پاسخ به استفتايي در خصوص سن تکليف مي گويد: شرط بلوغ با نبود ساير شرايط مذکور در رساله عمليّه، براي پسران تمام شدن پانزده سال قمري، و براي دختران تمام شدن سيزده سال قمري است. خلع مرجعيت آقاي شريعتمداري يکي از اقدامات مهم و ماندگار جامعه مدرسين در طول عملکردش تعيين و معرفي مراجع تقليد و در دو مورد خلع مرجعيت است . در ضميمه اين مطلب به يک سند تاريخي از خلع مرجعيت آقاي شريعتمداري که از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم در زمان حضرت امام صورت گرفت، اشاره و استناد مي شود. يکي از خطرناک ترين فعاليت هايي که ذيل چتر حمايت آقاي شريعتمداري کليد خورد، تاسيس "حزب جمهوري خلق مسلمان" در مقابل "حزب جمهوري اسلامي" بود. اين حزب مورد تأييد و حمايت شريعتمداري قرار داشت و شريعتمداري حتي عضويت در آن را يک وظيفه اسلامي و ملي مي دانست. با افشا شدن جزئيات کودتاي نوژه که در آن بمباران بسياري از ادارات، بيت امام و ... طراحي شده بود، به واسطه اعترافات قطب زاده و سيد مهدي مهدوي، انگشت هاي اتهام به جانب شريعتمداري گرفته شد که وي در نهايت با پذيرش اتهامات وارده ، ناگزير به اعتراف و ابراز ندامت شد. پس از روشن شدن نقش شريعتمداري در کودتا بود که ديگر مداراي انقلابيون و نظام با او پايان يافت و او از جانب جامعه مدرسين حوزه علميه قم از مرجعيت خلع شد. در بيانيه جامعه مدرسين براي خلع مرجعيت آقاي شريعتمداري آمده است: بسمه تعالي "اما من کان من الفقهاء صانئا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه و مطيعا لامر مولاه فعلي العوام ان يقلدوه کذالک لا يکون الا بعض فقهاء الشيعه "امام حسن عسگري (ع)فرمود:« فقهايي که خود ساخته و پاسدار دين و مخالف هواي نفس و فرمانبردار امام و مولاي خود باشند، مردم مي توانند از آنها تقليد نمايند و همه فقها وعالمان دين جز بعضي، چنين نيستند» امت اسلامي، طلاب و فضلاي حوزه هاي علميه !، مردم مسلمان ، به ويژه مردم متدين و غيور آذربايجان! از روزهاي اول نهضت مقدس اسلامي از آقاي شريعتمداري امور بسياري صادر مي شد که دست اندرکاران نهضت ، به ويژه جامعه مدرسين ، آنها را شايسته مقام مرجعيت شيعه نمي دانستند، ولي براي حفظ وحدت و انسجام صف روحانيت ، از بازگو کردن آنها سخت دوري مي جستند تا به حمدالله انقلاب مقدس اسلام پيروز گشت و مردم يک دل و يک جهت به اين انقلاب دل بستند، ولي اين شخص، برخلاف مصالح اسلام و انقلاب و برخلاف اعتقاد و نظر فقهي خود که در مجله "الهادي" و در حضور عده اي از مدرسين تصريح کرده بود، با اصل ولايت فقيه مخالفت کرد و ديديد آن چه ديديد و کرد آن چه نبايد بکند. حتي فردي از همان اعوان و انصار خودش، يکي از پاسداران همان منزل را به قتل رساند و تا چند روز بهانه اي براي کوبيدن انقلاب به دست آورد و همچنان به مخالفت و کارشکني و براندازي ادامه داد تا شرکت در کودتاي نوژه و براندازي اخير که در مصاحبه تلويزيوني قطب زاده خائن ملاحظه فرموديد، کيست که طرح کشتن امام و نابودي مردم جماران و براندازي جمهوري اسلامي را بداند و فرياد نزند؟ اگر بخواهيم امور خلاف عدالت را بشماريم، مثنوي هفتاد من کاغذ مي شود، لذا ضمن تاکيد براينکه مراجع قضايي منحصرا بايد به اين امر رسيدگي نمايند، بنا به وظيفه شرعي برخود لازم دانستيم که سقوط مشاراليه از شايستگي مرجعيت را بالصراحه اعلام نماييم تا افرادي از مسلمانان که در حالت ترديد و دودلي بودند، تکليف خود را بدانند و احيانا با تقليد خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند. گر چه طلاب عزيز و فضلا خود اعلان کردند که از گرفتن شهريه او خودداري خواهند کرد . ماهم تاکيد بر خودداري همه آقايان از گرفتن آن را لازم مي دانيم. " افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا يستوون" "ان اريد الا الاصلاح مااستطعت و ما توفيقي الا بالله عليه توکلت و اليه انيب". جامعه مدرسين حوزه علميه قم-1/2/1361 در پايان جهت مزيد اطل