دوستش‌میگفت ..↓ ازڪلآس‌زبـٰان‌یڪ‌رآست‌رفتم‌مسجد، یہ‌گوشہ‌نشستم‌ودفترڪتآبم‌رودرآوردم.. روح‌اللھ‌اومد‌پیشم.! ڪتآب‌هـٰا؎ِزبـٰانم‌روڪه‌دید‌‌تشویقم‌ڪرد.. وگفت:آفرین..سربـٰازامـٰام‌زمـٰان‌‌ بـٰاید‌زبـٰان‌بلد‌بـٰاشہ.. یڪبارم‌بھم‌گفت: ..↓ همیشہ‌عینڪ‌آفتـٰابی‌بزن‌ چشمـٰات‌ضعیف‌نشہ🕶ـ! سربـٰازامآم‌زمـٰان‌بـٰاید‌چشمـٰاش‌سـٰالم‌باشہ تمـٰام‌معیـٰارزندگیش‌رو‌گذاشتہ‌بود‌بہ‌اینڪه سربـٰازخوبۍبرآ؎ِامـٰام‌زمـٰانش‌بـٰاشہ . .(:🌿'! ‌‌ ‌‌ 🕊️