🔴
از خانواده شهدا دفاع کنید
این یک داستان تخیلی است و امکان بوقوع پیوستن آن در دنیای واقعی وجود ندارد.
اسامی و اشخاص استفاده شده کاملا تصادفی است و هرگونه تشابه اسمی به شخصیتهای حقیقی و حقوقی اتهامی را متوجه کسی نمیسازد
🔸پردهی اول:
دوستم تماس میگیرد. معلم مدرسه است.
تعریف میکند که مرد و زن سالخوردهای در میانهی سال تحصیلی تصمیم گرفتند مدرسهی نوهی خود را که دختر بچهی کلاس سوم است، عوض کنند.
از بیان علت طفره میروند.
با پافشاری مدیر، مرد و زن سالخورده توضیح میدهند که فرزندشان در سوریه شهید شده.
و یکی از همکلاسیهای نوهشان وقتی متوجه شده که پدرش در سوریه شهید شده به او گفته که پدرت “کتلت” شده است.
و آنها به دنبال مدرسهی جدید هستند که بچه بتواند بدون حاشیه به تحصیل مشغول شود.
🔹پردهی دوم:
دختری جوان در اتوبوس نشسته. صفحه اینستاگرام خود را بالا پایین میکند.
صدایی شنیده میشود: «همه شواهد و قرائن نشان میدهد که عملیات تروریستی کرمان، بعید است کار اسرائیل باشد، اسرائیل نمیآید افرادی را که هیچ گناهی ندارند و فقط در آن مکان حضور داشتند را از بین ببرد»
صدای او آشناست. استاد دانشگاه معروفی است که در مهمترین دانشگاه ایران تدریس میکند.
بغض زنی حدودا ۴۰ ساله که در نزدیک دختر جوان نشسته میترکد.
همسر او رانندهی یک دانشمند ایرانی بوده که در میدان کتابی که ۱۹ دقیقه تا دانشگاه تهران فاصله دارد توسط اسراییل شهید شده.
🔸پردهی سوم:
پدر خلبان است و قرار بوده ساعتی قبل تماس بگیرد.
همه نگرانند و خانواده در منزل پدربزرگ جمع شدهاند.
یک به یک با تشویش فراوان صفحات مجازی را بالا پایین میکنند. در جستجوی خبری از پدر.
در میان صفحات کم نیستند افرادی که آرزوی شنیدن اخبار ناگوار را میکنند.
یکی گفته اگر خبر صحت داشته باشد لخت میشود. عدهی زیادی او را پسندیدهاند. عدهای نیز وعدهی مشابه دادهاند.
در این میان اما افرادی که شیعه هم هستند، خود را پیروی اهل بیت و سیرهی ائمه نیز معرفی میکنند و از قضا فرزند شهید هم هستند نیز آرزوهایی مشابه دارند.
اخبار ناگوار تایید میشود.
چند روز بعد تصویر همان فرد در صفحات مجازی دست به دست میشود که در خیابانهای مشهد ایستاده.
🔹پردهی چهارم:
جمهوری اسلامی ایران، افرادی را به کام شهادت فرستاده. هر یک از آنها، فرزندِ پدر و مادری، همسر و پدر خانوادهای، و برادر خواهران و برادرانشان بوده اند.
اما جمهوری اسلامی ایران از فراهم کردن شرایط یک زندگی عادی برای بازماندگان شهدا، نه بیشتر، بلکه مانند هر شهروند دیگری، عاجز و ناتوان است.
آنها مجبورند در خود بریزند. سینهی شان پر از آتش باشد، ولی خونها که موج میزند را بیرون نریزند.
@makshufatEita