🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 🌸قصه های قرآن 🍂زندگینامه حضرت محمد( صل الله علیه واله وسلم ) 🌱قسمت9⃣6⃣ 💐هلاكت پيشتازان دشمن به دست على عليه‏السلام‏ مطابق روايات ديگر؛ در ماجراى جنگ ذات السلاسل، وقتى كه حضرت على عليه‏السلام و سپاهش به دشمن نزديك شد، على عليه‏السلام به پرچمدار سپاه خود میفرماید: پرچم را برافراشته كن. او پرچم را برافراشت، مشركان آن را ديدند و شناختند و به همديگر گفتند: اين‏ها دشمن ما هستند كه در جستجوى ما آمده‏اند، اين محمد است كه با سپاه خود آمده است. در اين هنگام يكى از جوانان قهرمان دشمن به ميدان تاخت و مبارز طلبيد و گستاخانه فرياد زد: اى يارانِ ساحر دروغگو، كدام يك از شما محمد است، تا به ميدان من آيد؟! على عليه‏السلام به ميدان او رفت و فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، ساحر دروغگو تو هستى، و محمد صلى الله عليه و آله و سلم حق است و از جانب حق آمده است. او گفت: تو كيستى؟ على عليه‏السلام میفرماید: من على پسر ابوطالب، و برادر و پسرعمو و داماد رسول خدا هستم. او گفت: اكنون كه تو در نزد محمد داراى چنان مقامى هستى، كشتن تو با محمد يكسان است، آن گاه در حالى كه رَجَز مى‏خواند به على عليه‏السلام حمله كرد. حضرت على عليه‏السلام نيز رَجَز خواند، و به او حمله نمود، طولى نكشيد كه او به دست پر توان على عليه‏السلام كشته شد، آن گاه على عليه‏السلام مبارز طلبيد، برادر مقتول به ميدان آمد و به حضرت على حمله كرد، او نيز به دست آن حضرت به هلاكت رسيد. باز على عليه‏السلام مبارز طلبيد، در اين هنگام حارث بن مكيده كه او را با پانصد نفر مرد جنگى مى‏سنجيدند به ميدان تاخت، على عليه‏السلام او را نيز بر خاك هلاكت افكند و باز مبارز طلبيد، عمرو بن فتّاك پسرعموى حارث به ميدان آمد، او نيز به دست توانمند آن حضرت كشته شد. باز على عليه‏السلام مبارز طلبيد، ولى هيچ كس از دشمن جرئت آمدن به ميدان نكرد، در اين هنگام على عليه‏السلام به قلب دشمن زد و پيشتازان دشمن را كشت، دشمنان شكست خوردند، على عليه‏السلام اموال آن‏ها را به غنيمت گرفت، و اهل و عيال آن‏ها را اسير كرد و به مدينه بازگشت. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان به استقبال على عليه‏السلام شتافتند، وقتى كه به هم رسيدند، پيامبر با رداى خود گرد و غبار صورت على عليه‏السلام را پاك كرد، و بين دو چشمان على عليه‏السلام را بوسيد، و مطالب بسيار بلندى را در شأن على عليه‏السلام میفرماید، از جمله در حالى كه اشك از چشمانش سرازير بود، فرمود: اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى شَدَّ بِكَ اَزرِى وَ قَوّى‏ بِكَ ظَهرِى...؛ اى على! حمد و شكر خداوندى را كه به سويله تو پشتم را محكم و نيرومند نمود...(917) 📚پی نوشتها 917 - بحار، ج 21، ص 90؛ تفسير فرات، ص 222 و 226. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯ 🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃