📝 ✷ یک روز دزدها جلو کاروانی را می گیرند و اموال آن را غارت می کنند. ✵ میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". ✷ آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ ✵ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است. ✵ از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟ ✵ جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. ✷ رئیس دزدها گفت محفوظ ماند، بردار و برو. ✵ نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟ ✷ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». 🌷 💞 🆔 @Negah_madar ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲