گریه های بی صدا را عشق یادم داده است سجده برخاک و دعا راعشق یادم داده است در دل شب با دو چشم خیس در کنج اتاق درد و دلها با خدا را عشق یادم داده است پـا نهادن بـا دل آزرده حـالـم بـر سـرِ جاده ی بی انتها را عشق یادم داده است در دلم گریان ولی در جمع با روی خوشم خنده های بی هوا را عشق یادم داده است در هجوم درد و اندوه و غم و دلدادگی مستی از جام بلا را عشق یادم داده است همچو مجنون در پی لیلی گشودن بال و پر آنچنان افسانه ها را عشق یادم داده است طره ی چشمت به قلبم پادشاهی میکند قصه ی شاه و گدا را عشق یادم داده است..A ⁦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌⁦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺