•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۲۲۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران ... یازده یادداش
۲۲۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم عرب، استان اصفهان : به‌پیشنهاد پسرم، تصمیم گرفتم در صفحۀ شخصی‌ام در فضای مجازی، هر هفته عکس یک شهید بگذارم تا یادی از این عزیزان بشود. بسم الله گفتم و از شهید جوان عباس دانشگر شروع کردم. در همان ایام خواب دیدم در یک امامزاده هستم. شهدای آنجا را به اقوام معرفی می‌کردم. به مرقد شهید دانشگر که رسیدم، نشستم و روی سنگ مزار دست کشیدم. یک‌دفعه باران شروع به باریدن کرد. به آسمان نگاه کردم. دیدم یک تکه ابر کوچک درست بالای مزار شهدا است و باران می‌بارد. همه شگفت‌زده و خوشحال بودیم. تصور می‌کنم باران رحمت ثمرۀ رفاقت با شهید عباس دانشگر بود. ...