🔘داستانی از کیفیت برخورد رسول خدا با یک غلام سیاه🔘 🔸رسول‏ اللَه صلّى اللَه عليه و آله در بازار مدينه می‏گذشت. غلامى سياه را در بازار می‏فروختند و او می‏گفت: «هر كس مرا بخرد بايد مرا در اوقات نماز مانع نشود، كه من پنج نماز در قفاى رسول به جماعت می‌گذارم.» مردى با اين شرط او را خريدارى نمود و او در پنج وقت با پيغمبر نماز جماعت می‌خواند، و رسول صلّى اللَه عليه و آله و سلّم در همه وقت غلام را ملاقات می‏كرد. 🔸روزى چند برآمد كه غلام‏ را نديد؛ از خواجه ‏اش حال او را پرسش نمود، خواجه گفت: «يارسول‏ اللَه، غلام تب كرده است.» حضرت فرمود: «بيا برويم و از او احوال ‏پرسى و عيادت كنيم.» 🔸روزى چند كه نيز برآمد، حضرت از خواجه احوال غلام را سؤال كردند؛ خواجه گفت: «غلام در حال احتضار است.» خود حضرت برخواست و به بالين غلام رفت، و ساعتى بعد غلام جان داد. رسول اكرم صلّى اللَه عليه و آله، خود تولّاىِ غسل و تكفين او و دفن او را نمودند. 🔸مهاجر و انصار از اين داستان بسيار غمگين شدند، «كه ما خانمان خود را براى كمك پيغمبر صلّى اللَه عليه و آله رها كرده ‏ايم و پيغمبر با هيچ يك از ما چنين عمل نكرد كه با غلام سياه كرد!» انصار گفتند كه: «ما به جان و مال مواسات كرديم، چرا غلام حبشى بر ما مزيّت پيدا كرد؟!» 🔸آيه آمد: «يا أيُّها النّاسُ إنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَ أُنثى‏ و جَعَلناكُم شُعوباً و قَبائِلَ لِتعارَفُوا إنَّ أكرَمَكُم عِندَ اللَهِ أتقاكُم إنَّ اللَه عَلِيمٌ خَبيرٌ»، اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و به دسته جات و قبائل مختلف منقسم كرديم تا در اثر اين اختلاف، شناخته شويد! تحقيقا؛ گرامى ‏ترين شما نزد خداوند كسى است كه تقوايش افزون باشد.» 📝. علاّمه طهرانی قدّس الله سرّه 📚مطلع انوار، ج‏12، ص 511، به نقل از تفسیر ابوالفتوح رازی. @maktabe_vahy 🏴.🏴.🏴.🏴