🔘. سیراب میکند حتی اگر دشمنش باشد!
🔹امام حسین علیه السلام به منزلگاه شَراف آمد و در آن به استراحت پرداخت. هنگام صبح به جوانانش دستور داد آب بسیاری برداشتند و از آنجا حرکت کردند. وقتی به منطقه ذوحُسَم رسیدند، لشکریان کوفه نیز رسیدند که هزار نفر به فرماندهی حرّ بن یزید (که بعداً توبه نمود و از شهدای کربلا شد) بودند.
🔹حرّ و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل امام حسین علیه السلام توقّف کردند. وقتی سیّدالشهداء علیه السلام دید که لشکر یزید چقدر عطش دارند و تشنه هستند، دستور فرمودند که یارانش لشکر یزید را سیراب کنند و حتی به اسب های آنها آب نوشانیدند.
🔹علیّ بن طحّان مُحارِبی از یاران حرّ در لشکر یزید میگوید: «وقتی حسین عَطَش من و مرکبم را دید گفت: ”راویه را بخوابان.“ راویه در ذهن من به معنای مشک بود، از اینرو منظور او را نفهمیدم. بار دیگر فرمود: ”شُتر را بخوابان.“ من شتر را خواباندم و سپس گفت: ”آب بنوش.” وقتی مشغول نوشیدن شدم آب از مشک بیرون می ریخت. حسین گفت: ”مشک را بپیچان.“ ولی من نمی دانستم چگونه این کار را بکنم. او برخاست و آمد و مشک را پیچاند و من آب خوردم و مرکبم را سیراب کردم.»
📚. تاریخ طبری ج 5 ص 400 و 401 و مقتل مقرم ص 186
#محرم #سیدالشهداء علیه السلام
#اخلاق #انسانیت #حریت #آزادگی
@maktabe_vahy
🔘..🔘..🔘..🔘