🎐 | | 📖همان روز جمعه... من آنجایم... صبحی که برایم شب نشد... پس از یک سال و اندی هنوز بردن لفظ شهید قبل نامت برایم سخت است. عکست روی دیوار اتاقم، بر تمامی اعمالم ناظر است. گه گاه سر برمی گردانم و به چشم هایت نگاه می کنم. میدرخشند. چون برق شمشیر. اما امروز به نگاه بسنده نمی کنم. حرف ها دارم.شنیده ها و نشنیده هایی از اعماق قلبم. بگذار کمی راحت باشم. میدانی؟ از وقتی که رفتی دنیا خاکستری تر شده. نفس ها تنگ تر و قلب ها... چه بگویم که خودت ناظری و میبینی. درد های جهان را... جنگ های ناتمام را... قهرمان آسمان سوریه... دختران از مادرانشان راجع به تو می پرسند. آیا بعد از تو باز هم می توان به انتظار پایان داعش نشست؟ بیا به ایران برگردیم... به کوچه پس کوچه های تهران... کرمان... به خانه های شهدای مدافع حرم... بیا کمی در شهر پرسه بزنیم. جولان مرگ را در خیابان ها ببین! چهره غمگین شهر را... راستی مالک اشتر... بگذریم. اوضاع کوفه وار ایران را می بینی؟ تنهایی علی را چطور؟ از همان روز که تو رفتی... اما نه... تو هستی. بیشتر از همه ما. تو اینجا در قلب تک تک دوست دارانت. تو در سرخی پرچم سه رنگ حاضری... تو اینجایی فرمانده. اهای مردم... به کودکان سوریه. به دخترکان شهدا... به تمام دنیا بگویید که سید علی تنها نیست. حاج قاسم زنده است با خیل عظیم سرباز هایش. به قدس بگویید لبخند بزند. تکرار می کنم... حاج قاسم زنده است. 📝فرزند انقلاب معصومه قربای گنجی 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم