*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
سلیمان شناسی
روایت سردار سلیمانی
آشنایی با زندگی سردار دلها
سال 56 کم کم سرو صداهایی از خارج کرمان به گوش می رسید. تقریبا همه از در گیری های قم و تبریز آگاهی پیدا کرده بودند...
من به دلیل عدم تجربه و نشاط جوانی و روحیه ی ورزشی و سلحشوری عشایری بی پروا حرف می زدم و به شاه و خانواده ی او بد می گفتم.
شب ها تاصبح به اتفاق برادری به نام واعظی، احمد و تعدادی از جوان ها کرمان بر دیوارها شعار نویسی می کردیم.
عمده شعارها مرگ بر شاه و درود بر خمینی بود.
عکس خمینی آینه ی روزانه ی من بود، روزی چندبار به عکس او می نگریستم.
انگار زنده در کنارم بود ومن جنب او که مشغول خواندن قرآن است، نشسته بودم. او بخشی از وجودم شده بود.
📚: از چیزی نمی ترسیدم
#یادعزیزشان_باصلوات