در مکتب سردار سلیمانی شاگردان مکتب حاج قاسم شهید علی آقایی🌷 شوق پرواز🕊 بدون اینکه چیزی بگه بلند شد برام آب آورد. نه اون حرفی زد نه من. حرف رفتن رو پیش کشید و گفت: منم می خوام برم سوریه... خشکم زد، باورم نمی شد، فقط چند ماه از ازدواجمون گذشته بود ، سکوتم رو شکستم و زود عکس العمل نشون دادم: - تو نباید بری علی! -چرا؟! -چون ما تازه ازدواج کردیم هنوز یه سال نشده علی... ما برا بچه‌مون اسم انتخاب کردیم، داریم خونمون رو درست می کنیم، این همه برنامه برا زندگیمون داریم. این دفه نرو، دفعه بعد میری امسال اولین بهاریه که قراره باهم عید دیدنی بریم و سفره هفت سین بندازیم. گفت: «خانم می خوای از زن هایی باشی که روز عاشورا نذاشتن شوهراشون به یاری امام حسین علیه السلام بره؟» دیگه چیزی واسه حرف زدنم نذاشت. ماتم برده بود و دهانم خشک خشک.  گفت: تو اجازه بده برم، منم عوضش اگه شهید بشم و لایق بهشت باشم و اگه اجازه شفاعت یه نفرو داشته باشم قول شرف میدم اون یه نفر هیچ کس نباشه جز تو... ⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار سردار سلیمانی ست 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani